دولتهای شکل گرفته در اروپای مدرن و بعد از جنگ جهانی دوم، اجمالا با نام دولتهای رفاه خوانده می شوند. این واژه به قدری مهم است که جزء واژگان شبه مقدس برای نشان دادن عملکرد هر دولتی است.
اما داستان رفاه و ذیل آن بخش مهم بیمه تامین اجتماعی ، در ایران اغلب به گونه ای سیاسی رقم زده شده است. علی القاعده علاوه بر سیاستهای ابلاغی دولت ها ، در استان ها این مدیران ارشد استانی بیمه نقش به سزایی در موفقیت یا عدم توفیق این سازمان عریض و طویل و بسیار مهم در زندگی روزمره هزاران کارگر و قالیباف دارد.
هر چند به نظر می رسد گرایشات سیاسی سمساری (رئیس فعلی) در عدم موفقیت او نیز بی تاثیر نبوده است اما این عملکرد در کنار اقدامات شایسته اردلان (رئیس (قبلی) که میخواست اصلاحات معقولی سازمان بدهد قابل مقایسه نیست.
اردلان برای اجرای برنامه های جامع خود نیازمند تعامل اساسی با کارخانجات و تولیدی های بزرگ و مادر تخصصی استان بود و در این مسیر نیز هزینه های زیادی متحمل گردید. بعنوان مثال بر سر تعیین نرخهای بالای بیمه و نحوه محاسبه تعرفه سخت و زیان آور دچار چالش بود و این حتی المقدور جریانی به نفع کارگران ایجاد می نمود تا از مبانی حمایت قانونی خود هم مطلع گردند و هم بتوانند آن را مطالبه کنند. اما در دوره جدید با رهاسازی این مطالبه و با یک نگاه صرفا خدمات ستادی به بیمه شده مواجه گردده ایم که کارگران به منظور رهایی از قوانین و تعرفه های سخت و سنگین پناهی برای خود نمی یابند.
البته ناظران می دانند که کشش این سازمان به مراتب بیش تر از کارکرد موجود است اما به هرترتیب بهره وری بالا در سازمانها اغلب منوط به بکارگیری افرادی متخصص با تحصیلات مرتبط به مسائل بیمه و قانونی است امری که در دوره مدیریت آقای سمساری به فراموشی سپرده شده است. و افراد با تحصیلات غیر مرتبط و پائین تا سطوح ریاست شعبه و معاونت پیش رفته اند. برخی شنیده ها حاکی از عدم اعمال مدرک تحصیلی بالاتر برخی کارکنان متخصص به بهانه های واهی هست تا رشد سازمانی آنها کند گردد.
این در حالی است که کارگران ، نهاد حمایتی آنچنان قوی و پابه کاری ندارند. اوضاع خانه کارکر استان نیز چنان اسفناک است که به گفته رسانه ها تبدیل به خانه سیاسی شده و نقش های حمایتی خود از کارگران را وانهاده است.
از آن گذشته سازوکار شناسائی کارگران ساختمانی و قالیبافان خانگی با فرایندهای ناقص و بعضا سلیقه ای میدانی انجام می گیرد و موجب تضییع حقوق کارگران ساختمان و قالیبافان واقعی می گردد.
استفاده از کارکنان غیر متخصص در امر بازرسی بعضا لطمات جبران ناپذیری به حیثیت و آبروی خانوار کم درامد جامعه زده است.
گزارش میدانی تابناک تبریز در سطح شعبات شهرستان تبریز نیز حاکی از عدم رضایت اکتر مراجعین داشته است. پیمانکاران و بیمه پردازان بزرگ استان نیز اردلان را مدیری بسیار شایسته می دانند که با رفتن وی خلاء شدیدی در بخش بیمه ای استان احساس می گردد.
داستان تکراری و سوالی تکراری که چرا مدیران موفق استان را ترک می کنند و غالبا جایگزینان خلفی برگزیده نمی شوند.
هر چند شنیده می شود کم توجهی به پرسنل ایثارگران نیز موجب نارضایتی شدید این طیف از نیروهای سازمان گردیده و قوانین سلیقه ای در مورد این عزیزان اعمال می گردد اما مهمترین مساله ای که سمساری با آن مواجه است خطاهای انتخاباتی نامبرده است. ظاهرا او با کدهایی که داده جانب برخی از کاندیداها را در تبریز گرفته است.
از طرف دیگر با مبنا قرار دادن انتقادهای کارشناسانه یکی دیگر از کاندیدا ها وی را تخریب کرده بود، امری که در فضای سیاسی موجود خودزنی محسوب می گردد.
حال باید منتظر ماند و دید، مسئولین ارشد بیمه تامین اجتماعی کشور و استان چه موضعی در قبال وضعیت تبریز اتخاذ خواهند نمود.