استبداد سیاسی دوران مجلس پنجم در تبریز
دردهایی از انتخابات مجلس پنجم در تبریز در سال 74. یعنی اوج قدرت هاشمی و کارگزارانش. روزگاری که برای نخستین بار طیفی از فعالین زن سودای سیاست می کنند اما دریغ از این که استبداد سیاسی آن دوران چه بلاهایی که شاید بر سر آنها که نیاورد.
کد خبر: ۳۷۲۵۵۱
تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۹:۵۶ 05 February 2017
در دفتر تابناک تبریز، میزبان خانم آهور  عضو شورای شهر تبریز بودیم تا در مورد انتخابات شورای شهر تبریز و آینده این شورا گپ و گفتی داشته باشیم. اتفاقا خانم نماینده شورا به همراه همسر محترمشان تشریف آورده بودند. مهندس میرشکاری .
سخن از گذشته ها به میان آمد. گوئی دردی چند ده ساله در بغض این زوج سیاسی فروخفته بود که این مصاحبه آنرا گشود.

دردهایی از انتخابات مجلس پنجم در تبریز در سال 74. یعنی اوج قدرت هاشمی و کارگزارانش. روزگاری که برای نخستین بار طیفی از فعالین زن سودای سیاست می کنند اما دریغ از این که استبداد سیاسی آن دوران چه بلاهایی که شاید بر سر آنها که نیاورد.
شاید البته این نیازمندی و صدالبته شیرینی تاریخ باشد که اشخاص را بدون نقاب بشناسیم.

ایران آهور نقل می کند که بعد از انتخابات ، فائزه هاشمی دختر آیت ا... هاشمی رفسنجانی وی را به تهران دعوت نمود. جلسه ای که ظاهرا برای یافتن و ارائه سندی برای پدر از سوی فائزه ترتیب داده شده بود. در این جلسه فائزه می پرسد من دختر بابام هستم یعنی ستون خیمه انقلاب . جمیله کدیور هم که زن مهاجرانی معاون رییس جمهور هست .تو چطور توانستی حائز این همه رای مردم باشی و با همه کارشکنی ها بازهم توانستی به دور دوم انتخابات راه بیابی؟ . ایران آهور با همین آرامشی که امروز در او مشاهده می شود گفته بود اتفاقا من هم دختر بابام هستم. اما رای من بخاطر بابای من نبوده بلکه بخاطر فرهنگ پیشرفته مردم تبریز بوده است که تشخیص می دهند بانویی همتراز اندیشه آنان باید در مجلس باشد.

این سخنان عینا به اکبر هاشمی منتقل می شود و ظاهرا هاشمی متقاعد می شود که جامعه در حال دگرگونی است. دیگر نمی شود به کسی امر کرد که کاندیدا شو و یا نشو. دیگر نمی توان کسی را به فرمانداری دولت احظار نمود و به او گفت نباید از فلانی و دارو دسته اش انتقاد کنی . یا اینکه از او پرسید این چه شعاری است که میدهی و .. البته اینها همه نشانه های میل به مردمسالاری در جامعه بود.

مهندس میرشکاری ادامه داستان تلخ آن انتخابات را اینگونه بیان می کند.
بخاطر رای بالایی که در مرحله اول انتخابات خانم آهور کسب کرده بود بسیاری از مسئولین ارشد استانی دچار شوک عمیقی شده بودند. یکی از مسئولین سیاسی آن زمان که امروز هم جزو مسئولین دولتی تبریز هست مرا به استانداری دعوت کرد.
او به من گفت تو چطور توانستی اجازه دهی عکس همسرت در دیوارها باشد.
البته او یک متحجر فکری بود. چرا که عکس یک زن را برای جامعه خطرناک می دانست. البته گذر زمان و چرخش زمانه اکنون برخی از اینها را اصلاح طلب کرده است که دم از آزادی های اجتماعی برای جوانان و زنان و یا آزادی اندیشه و...می زنند.

از خانم آهور می پرسم وقتی این مسئول شهری را اکنون در جلسات می بینیددر حالیکه او دم از تغییر جامعه و .. می زند آیا به یاد اندیشه های آن ایام این افراد نمی افتید . متواضعانه می گوید چرا؛ نان به نرخ روز خوری را در چهره ی چنین افرادی می بینم

آری البته این تنها قسمت بسیار اندکی از نشانه های خودکامگی بود که در آن دوران در مدیریت سیاسی کشور بخصوص در استان آذربایجان شرقی وجود داشت. اما این مساله چندان ناراحت کننده نیست چرا که چهره منافقانه بسیاری از رجال سیاسی از آن زمان به این سو برافتاد. آنهایی که در اول انقلاب به هر بهانه ای دنبال حذف نیروهایی چون نهضت آزادی بودند در انتخابات 84 ملتمسانه حمایت آنها از خود را دفاعی برای عملکرد سیاه گذشته خود قرار دادند.
 
اکنون در گذر زمان برخی از این افراد نقاب عوض کرده و اصلاح چی شده اند و در دفاع از آزادی و جامعه مدنی و .. چنان سینه ها چاک می کنند که انگار برگی از تاریخ که سیاه رویی های اینها در آنجا نهفته است در بوران حوادث جا افتاده است.
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار