تکدی‌گری یکی از پدیده‌های ناهنجار شناخته می‌شود که به طور گسترده در شهرهای مختلف کشور قابل مشاهده است که بیکاری، اعتیاد، بیماری، مهاجرت، فقر و ... مهمترین متغیرهایی هستند که به پدیده تکدی‌گری دامن می‌زنند.
کد خبر: ۳۸۷۹۶۰
تاریخ انتشار: ۱۴ اسفند ۱۳۹۵ - ۰۸:۱۸ 04 March 2017
 برای مشاهده وضعیت تکدی‌گری در شهرهای مختلف کشور نیاز به مراجعه به آمارهای نهادهای خاص نیست بلکه می‌توان با اندکی گشت و گذر در مراکز شهرها به دیدی کلی از وضعیت این معضل اجتماعی در شهر و استان دست یافت.

برخورد افراد جامعه نیز با معضل متکدیان از زوایای مختلفی قابل بررسی است زیرا در این حالت افراد در مواجهه با اینگونه اشخاص از یک سو به لحاظ عاطفی و احساسی تحت تاثیر شدید قرار می‌گیرند و از سوی دیگر با این تردید نیز روبه رو می‌شوند که نکند این فرد از شاغلان این عرصه باشد!

شهر تبریز که به شهر بدون گدا معروف است،این شهرت را مدیون مردمانش است نه مدیون ساماندهی سازمانی از سوی برخی مؤسسات و نهادها. هر چند در این بین اقداماتی از طرف فرمانداری و شهرداری صورت گرفته ولی نقش مردم در این میان غیرقابل انکار است.

برخلاف تهران و دیگر کلانشهرها که احساسات مردمانش با یک آه و ناله جریحه‌دار شده و خیلی راحت به متکدیان کمک می‌کنند،در تبریز مردم به این سطح از فرهنگ رسیده‌اند که از کمک مستقیم به گدایان سطح شهر خودداری کنند و بر احساسات خود تسلط داشته باشند،این موضوع باعث می‌شود متکدیان سودجو نیز امیدی به گداپروری در این شهر نداشته باشند.

خالی شدن تبریز از متکدیان حرفه‌ای به مرور زمان منجر به بروز یک پدیده دیگر به نام متکدیان وارداتی شده است .

متکدیانی از دیگر شهرها

طبق مشاهدات میدانی اخیراً متکدیانی از دیگر شهرهای کشور و حتی برخی کشورهای همسایه در خیابان‌ها و میادین شهر تبریز جولان می‌دهند.

اکثر این متکدیان از شهرهایی چون مشهد و شهرهای جنوبی و حتی اتباعی از کشور پاکستان در میادین و مکان‌های پر تردد اقدام به گدایی می‌کنند.

زنانی با چادرهای سیاه و کودکانی در بغل، دختران و پسران خردسالی که به زبان فارسی صحبت می‌کنند با لباس‌های ژولیده و کهنه و.... چهره شهر بدون گدای ایران را تغییر داده‌اند.

بسیاری از این متکدیان در محلات حاشیه‌نشین منازلی اجاره کرده و خانوادگی اقدام به تکدی‌گری در نقاط مختلف شهر می‌کنند!

موج تازه‌ای از گسترش تکدی‌گری در تبریز

معاون سیاسی و اجتماعی فرماندار تبریز در این خصوص می‌گوید: متاسفانه اخیراً شاهد موج تازه‌ای از گسترش تکدی‌گری در تبریز بودیم که زیبنده "شهر بدون گدا" نیست و برخورد قاطع و مناسب مردم و مسؤولان را می‌طلبد.

سعید برزگر، سه دسته متکدیان و چگونگی برخورد با آنان را اینگونه بیان می‌کند: گروه اول متکدیان افراد بومی هستند که با وجود وضعیت مالی مناسب، تکدی‌گری را به عنوان شغل انتخاب کرده‌اند و درآمد زیادی از آن کسب می‌کنند و برای ترحم شهروندان شکل و ظاهری فقیرانه به خود می‌گیرند، برای این گروه از متکدیان طرح پاکسازی مداوم و برخورد قانونی با همکاری ارگان‌های ذی‌ربط انجام شد همچنین نسبت به توانمندسازی شغلی آنان اقدام شد.

وی می‌افزاید:دسته دوم متکدیان متاسفانه کودکان کار هستند که سودجویان آنها را در سطح شهر پخش می‌کنند و شهروندان عزیز به حساب سن پایین آنان اقدام به کمک مالی می‌کنند، در حالیکه سود اصلی به جیب کلاهبرداران و سوءاستفاده‌کنندگان از کودکان می‌رود، این دسته از افراد سودجو و کلاهبردار با برخورد قاطع مقامات امنیتی و قضایی مواجه هستند و قانون برای آنها شدیدترین مجازات‌ها را در نظر می‌گیرد.

برزگر افزود: کودکان کار نیز با هماهنگی بهزیستی ساماندهی می‌شوند و اگر خانواده‌هایشان وضعیت مالی خوبی نداشته باشند مورد حمایت قرار می‌گیرند.

وی در ادامه دسته سوم متکدیان را اتباع خارجی و افراد مناطق دورافتاده سایر استان‌ها برشمرده و بیان می‌کند: این افراد اگر از اتباع خارجی باشند با هزینه دولت به مبادی خروجی کشور انتقال می‌یابند و از کشور دیپورت می‌شوند و در صورت بازگشت مجدد برخوردهای قانونی شدیدتری اعمال می‌شود.

برزگر گفت: اگر هم از مناطق دیگر کشور باشند به شهر مبداء انتقال داده می‌شوند.

وی در ادامه بیان می‌کند: هماهنگی، تعامل و جلسات مختلفی با مسؤولان شهرداری، دادستانی، نیروی انتظامی، بهزیستی، کمیته امداد و تشکل‌های مردمی خیریه به ویژه مؤسسه خیریه حمایت از مستمندان تبریز در این خصوص انجام می‌شود و امیدواریم با همکاری مردم شریف تبریز شاهد برچیده شدن متکدیان و حمایت از نیازمندان واقعی باشیم.

 به جای شهر «بدون گدا» شهر «بدون فقیر»

اما در این بین محمد کلامی مدیرکل کمیته امداد آذربایجان‌شرقی در خصوص نامگذاری شهر تبریز به عنوان شهر «بدون گدا» نظر متفاوتی دارد.

وی در این خصوص به خبرنگار فارس می‌گوید: آرزو می‌کنم به جای شهر «بدون گدا» شهر «بدون فقیر» باشیم زیرا جمع‌آوری گدا کاری ندارد اما حرف زدن در این خصوص نباید ترک شود پس بدون گدا بودن به معنای بدون فقیر نیست.

کلامی می‌افراید: هدف نباید شهر بدون گدا باشد بلکه شهر بدون فقر است و اگر در ظاهر شهر خبری نیست به معنای آن نیست که در پوسته زیرین شهر خبری نبوده بلکه خبرهای زیادی است.

وی خاطرنشان می‌کند: مسؤولان باید دغدغه خود را به سمت شهر بدون فقیر ببرند.

آنچه در اظهارات مدیرکل کمیته امداد استان نمود عینی و واقعی پیدا می‌کند، رشد زیر پوستی فقر در محلات حاشیه‌نشین و قشر محروم جامعه در سایه توجه زیاد به شعار شهر بدون گدا است.

قشر آسیب‌پذیر و فقیر برخی محلات تبریز در ورطه فراموشی

عنوان شهر بدون گدا سبب شده تا قشر آسیب‌پذیر و فقیر برخی محلات تبریز توسط مسؤولان به ورطه فراموشی سپرده شود چرا که نگاه تعصبی به این پدیده حتی در بین مردم نیز تشدید شده است.

امروز شاید ما در خیابان‌ها و میادین شهر متکدیان بومی را مشاهده نمی‌کنیم ولی شاهد جولان متکدیان غیربومی و وارداتی هستیم، اگر گذری به کوچه پس کوچه‌های حاشیه‌های شهر و محلات فقیرنشین داشته باشیم با انبوهی از فقرا و قشر محروم مواجه خواهیم بود که به ورطه فراموشی سپرده شده‌اند.

 پیامبر(ص) می‌فرماید:«اگر فقر از دری وارد شود ،ایمان از در دیگر خارج می‌شود.»

فقر و زندگی زیر پوست شهر تبریز

در ادامه گزارشی مختصری از وضعیت زندگی زیر پوست شهری برخی مناطق حاشیه‌نشین تبریز از قبیل «ترلان درسی» و «ملازینال» را که با همراهی اعضای دانشجویی جمعیت امام علی(ع) تبریز مشاهده کردیم، منتشر می‌کنیم.

وارد منزلی می‌شویم،پیرزنی تنها در آنجا ساکن است، همسرش چند سال پیش فوت کرده و بار زندگی بر دوش وی که حالا 60 ساله است، افتاده است.

این زن می‌گوید: از شهرستان کلیبر به این منطقه مهاجرت کرده، سه دختر دارد که ازدواج کرداند و از بد روزگار هر از گاهی به او سر می‌زنند و زیرپوشش کمیته امداد استان قرار گرفته و گذر زندگی خود را از طریق واریز ماهانه 40 هزار تومان به حسابش می‌گذراند، اما این مستمری کم هم کفاف زندگی‌اش را نمی‌دهد و در پرداخت قبوض برق، آب و گاز دچار مشکل شده است.

کمی با او به درد و دل می‌نشینیم تا شاید شنیدن حرف‌هایش، مرهمی برای آلام و دردهایش باشد و بعد از چند دقیقه‌ای با او خداحافظی می‌کنیم و سراغ خانه‌ای دیگر می‌رویم.

وقتی حادثه کارگری را خانه‌نشین می‌کند

زنگ در را می‌زنیم، در را باز می‌کنند و وارد می‌شویم، یک منزل کوچک و نقلی،خانواده‌ای چهار نفره در آن زندگی می‌کنند، پدر ۲۵ ساله خانواده کارگر ساختمانی بوده و دو پسر 4 ساله و یک ساله حاصل زندگی مشترکشان است، مادر خانواده به ورنی‌بافی مشغول است، آنها این خانه نقلی را با پرداخت 500 هزار تومان رهن و ماهانه 150 هزار تومان اجاره کرده‌اند.

با چای پذیرایی می‌شویم،پدر خانواده مدتی پیش به علت افتادن از ساختمان و شکستن استخوان جمجمه مورد عمل جراحی قرار گرفته و در حال حاضر مشکل عصبی دارد و خانه‌نشین است، از طرف دیگر یکی از پسرهای این خانواده مادرزادی کم‌توان جسمی است، بنا به ادعای خودشان برای زیرپوشش قرار دادن به بهزیستی مراجعه کرده‌اند ولی ظاهراً مورد موافقت مسؤولان قرار نگرفته است.

وقتی پدری در پرداخت ضرورتی‌ترین امکانات زندگی ناتوان است

پس از شنیدن مشکلات و درد و دل‌های آنان،سراغ خانه‌ای دیگر می‌رویم، خانواده سه نفره به گرمی از ما استقبال می‌کنند، پدر خانواده با موهای سفیدش خبر از 80 سالگی خود می‌دهد، مادر خانواده نیز 63 سال از خزان عمرش سپری شده است.

همراه نوه خانواده که پسری 14 ساله است، زندگی می‌کنند. وضعیت ظاهری منزل نسبت به سایر منازلی که دیدیم مناسب است، به گفته خودشان از شهرستان «هوراند» به تبریز مهاجرت کرده‌اند، پدر خانواده به خاطر مشکل بینایی مورد عمل قرار گرفته است، آب منزلشان به علت پرداخت نکردن قبض مدتی قطع بود، ولی در حال حاضر با تقسیط قبوض وصل شده است.

دستفروشی که از عهده هزینه درمان زنش برنیامد

در ادامه مهمان زوج جوانی می‌شویم، مرد 27 ساله و زن 22 ساله، مرد جوان زندگی خود را با دستفروشی می‌گذراند و از ناحیه انگشتان یکی از دست‌هایش دچار معلولیت شده است.

همسرش نیز گلو درد دارد که طبق تشخیص دکتر مبتلاء به بیماری گواتر است که به علت مشکلات مالی نتوانسته‌اند از عهده هزینه بالای ادامه درمان برآیند.

سنگفرشی از فقر و نداری

در ادامه به منزلی رفتیم که باورش کمی سخت است، حتی فرش و موکت کافی در کف منزل وجود نداشت.

 پدر خانواده چهار سال پیش فوت کرده و بار دوش زندگی به عهده مادر خانواده افتاده بود، صاحب دو فرزند هستند. پسر خانواده ازدواج کرده و خیلی کم به مادر و خواهرش سر می‌زند.

دختر خانواده نیز که ۲۳ سال دارد، دانشجوی روانشناسی در دانشگاه آزاد بود، پس از دو ترم تحصیل به دلیل عدم توانایی مالی از ادامه تحصیل بازمی‌ماند، قسمتی از هزینه این دو ترم را نیز یک خیر تقبل کرده بود.

تنها درآمدشان یارانه و ۴۰ هزار تومان دریافتی از کمیته امداد است، مادر خانواده که ۵۹ سال از خزان عمرش سپری شده، از مشکلات فشار خون، قند خون و چربی رنج می‌برد.

سال گذشته نیز از ناحیه دست چپ دچار شکستگی می‌شود که به دلیل ناتوانی در تامین هزینه درمان، از روش سنتی برای درمان استفاده می‌کند که نتیجه آن انحراف و احساس درد در ناحیه شکسته است.

مهاجرت به امید یافتن شغل

وارد منزل زوج جوان دیگری می‌شویم، زوجی که به امید یافتن شغل خوب و مناسب از شهرستان «کلیبر» به تبریز مهاجرت کردند.

 مرد ۲۹ سال دارد، کارگر ساختمانی است و تا چهارم ابتدایی تحصیل کرده زن نیز ۲۶ سال دارد، اوایل به فرش بافی مشغول بوده ولی پس از مدتی بستری شدن و انجام دیالیز، پیوند کلیه صورت گرفته و حتی در ۶ماهگی به دلیل بیماری مجبور به سقط جنین می‌شود.

 در حال حاضر از عوارض بیماری و عمل رنج می‌برد، دچار عارضه کم‌خونی و زخم معده است.به دلیل هزینه بالای داروها از تهیه و تامین آنها ناتوان هستتد.

روایتی تلخ از یک خانواده

در ادامه به منزل یک خانواده ۵ نفره‌ای که از شهرستان اهر به تبریز مهاجرت کرده‌اند، رفتیم تا پای صحبت‌هایشان بنشینیم.

صاحب ۳فرزند هستند، دخترشان ازدواج کرده است، پسر ۳۱ساله نیز که سواد خواندن و نوشتن ندارد یک ازدواج ناموفق داشته است و در حال حاضر باید ۱۱۴ سکه مهریه بپردازد.

قبلاً گچ‌کار بوده ولی حالا بیکار است.

پسر۲۱ ساله نیز ضمن تحصیل بعد از ظهرها به جمع‌آوری ضایعات و کارتن می‌پردارد و با فروش آنها درآمد ناچیزی برای گذران خانواده مهیا می‌سازد.

پدر خانواده نیز قبلاً گچ‌کار بوده و در حال حاضر بیکار، مادر خانواده از زانو درد رنج می‌برد ولی به دلیل هزینه بالای عمل جراحی که برای هر زانو ۱۸ میلیون تخمین زده شده است، مجبور به تحمل این درد و انس گرفتن با آن است.

فقر در لایه‌های زیرین شهر

فقر در زیر لایه‌های زیر پوست شهر بیداد می‌کند، واقعیت‌های تلخ زیر پوست شهر را نباید سانسور کرد.

واقعیت‌ها باید بیان شود تا مردم با اشراف به همه مسائل برای بهبود آسیب‌های موجود مسؤولان را یاری کنند.

با توجه به مطالب مطروحه می‌توان نتیجه گرفت پاک کردن صورت مسئله به تنهایی نمی‌تواند پاسخی به معضلات برخواسته از بحران اقتصادی باشد.

از مسؤولان اقتصادی در جمهوری اسلامی انتظار می‌رود تا هوشمندانه در راستای بهبود اقتصاد استان تلاش و مجاهدت کنند.

این خواسته زیادی نیست،زندگی و حق حیات سهم هر انسانی است...

***********************
گزارش از پویا خوش‌پیمان
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار