دانشجو باید سیب زمینی نباشد؛
راستی تا به حال فکر کرده ایم چه شد که انرژی هسته ای که تا دیروز حق مسلمان بود و روزش را جشن میگرفتیم امروز کار به جایی رسیده که در تدارک گنجاندن درس برجام یا به عبارت یکی از دوستان " هسته ای کشون" در کتب درسی هستند و تازه سالروز امضای آن را هم جشن می گیرند؟
کد خبر: ۵۸۹۴۵۷
تاریخ انتشار: ۲۲ فروردين ۱۳۹۷ - ۱۳:۵۳ 11 April 2018

افزایش قیمت دلار و خط و نشان دولتی ها، فیلتر شدن یا نشدن تلگرام، استعفای شهردار تهران، وعده های صد من یه غاز رئیس جمهور و وزرا، حک شدن سروش، تکذیب هک شدن، قهرمانی پرسپولیس در لیگ برتر و شکست تراکتور و برد استقلال و در این بین مهمتر از همه فراموشی رفع حصر و احتمال حمله آمریکا به سوریه و حمله روسیه به اسرائیل و دیگر اخبار و اتفاقات و تحلیل های اینچنینی، چیزیست به کرات می شنویم و می خوانیم و صحن دانشگاه هم پر است از همین مباحث.

بیستم فروردین ماه امسال در تبریز خیلی بی سر و صدا سپری شد. بی سر و صدا تر از آنچه که فکرش را بکنی، انگار نه انگار که 12 سال پیش اتفاقی رقم خورد که کل جهان را متحیر کرد. انگار نه انگار که کلی شهید داده ایم در این راه و انگار نه انگار که یک عمر "انرژی هسته ای حق مسلم ماست" فریاد زده ایم گویی حقمان نبود و اشتباه کرده ایم که فریاد زده ایم و شاید هم اصلا اشتباه کرده ایم که صاحبش شده ایم. به قول صادق زیبا کلام به چه دردمان می خورد، ما را چه به هسته ای و فناوری های اینچنینی.

راستی تا به حال فکر کرده ایم چه شد که انرژی هسته ای که تا دیروز حق مسلمان بود و روزش را جشن میگرفتیم امروز کار به جایی رسیده که صحبت گنجاندن درس برجام یا به عبارت یکی از دوستان " هسته ای کشون" در کتب درسی هستند و تازه سالروز امضای آن را هم جشن می گیرند؟

بعید می دانم فکر کرده باشیم چون فرصتی برای آن نمی گذاریم، چنان گرم روز مرگی ها و حواشی هستیم که اصل کار را فراموش می کنیم. یادم هست در ایام دانشجویی روز ملی فناوری هسته ای را بزرگتر از هر روز دیگری جشن می گرفتیم. چرا که بر این باور بودیم اگر 16 آذر به عنوان سرآغاز مبارزه با استکبار و استعمار است و با نام روز دانشجو جشن گرفته می شود، 20 فروردین روز به نتیجه رسیدن یک حرکت و روز بی نیازی و به نوعی پیروزی بر استکبار و استعمار علمی است و به طریق اولا تر باید جشن گرفته شود.

یک بار قبلا هم گفته ام، ایراد کار ما اینجاست که بعضی وقت ها خیلی بیشتر از اندازه تریپ و ژست یک کار را به خود می گیریم، این چنین مواقع تنها به یک پست از شهدای هسته ای و یا راکتور پر شده از سیمان و یا تصاویر اینچنینی در صفحه شخصی خود بسنده می کنیم و خدا قبول کُنَدی به خود می گوییم و بی خیال همه چیز می شویم.

از دانشگاههای ما که باید مهد اکرام اینچنین اتفاقات علمی مهم باشد هیچ صدایی بلند نمی شود. انگار خودمان هم باورمان شده که انرژی هسته ای حق مسلم ما نبوده و فقط حق پنج، شش کشور صاحب کرسی بوده. بد نیست بنشینیم و یک بار هم کلاه خودمان را قاضی کنیم و واقعا ببینیم کجای کار را فراموش کرده ایم. جوان دهه هفتادی که وارد دانشگاه می شود، چه انتظاری باید از او داشت در حالی که برجام را برایش نماد پیروزی معرفی می کنند و برخی خزعبلات به خوردش می دهند که سایه جنگ برطرف شد و زندگی مردم را نجات دادیم و این چنین مباحث مشابه دیگر.

البته بگویم مشکل تنها جشن هسته ای و برگذار شدن و نشدنش نیست، زمانی دانشگاه تبریز و علوم پزشکی و ... به عنوان برند معتبر در بین دانشگاههای کشور در عرصه سیاسی و اتفاقات روز حرفهای زیادی برای گفتن داشتند و جامعه را خط دهی می کردند. امروز جای خالی موضع گیری و تصمیم سازی تشکلهای دانشجویی از هر طیف و هر سلیقه ای در اتفاقات بومی و ملی کشور به وضوح دیده می شود.

بر این باورم که روزمرگی و بی تفاوتی آفت کشنده دانشگاه و بالاخص تشکلها و جنبش های دانشجویی است. چیزی که ظاهرا نان عده ای در آن است که ماجرا را به آن سمت بکشانند. خالی از لطف نیست بنشینیم یک بار کتاب "دانشجو باید سیب زمینی نباشد" را بخوانیم.

 یادداشت حمید شیرازی

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :