مشارکت خودی ها در جنگ روانی دشمن علیه ارکان نظام " یکی از شگردهای مرسوم در جنگ روانی ، این است که دشمن ، گزاره غلط وسخیفی را ابداع می کند و با دروغ پردازی و هیاهو ، آن را به رقیب یا حریف خود نسبت می دهد و در ادامه با ارائه استدلال های به ظاهر منطقی و استفاده از براهین عقلی و توضیحات خوش آب و ر نگ ، نسبت به رد گزاره موهوم و خودساخته مبادرت می نماید .نتیجه این رندی آن است که مخاطبین و جامعه هدف جنگ روانی ، به سادگی اغفال شده و ضمن تردید در خصوص مبانی فکری و عقیدتی و استدلالی طرف خودی ، به دشمن و توانمندی عقلی و قدرت استدلال او و مهم تر از آن ، به خیراندیشی او اعتماد می نماید و حال آنکه تمام زمینه ها و مقدماتی که موجب این رهیافت و استنتاج شده و مخاطب غافل از همه جا را به ضعف طرف خودی و قدرت دشمن می رساند ؛ موهوم و بی اساس و بلکه خود مقدمه و آتش تهیه رسیدن افکار عمومی به این نتیجه زیانبار ، بوده است .

در ترفندی دیگر ، تلاش می شود تا اظهارات و تصمیمات و سیاست ها و یا مطالبات طرف خودی ، با تاویل نادرست و تفسیر های غلط و نابجا ، به مخاطب و جامعه هدف تحمیل شود و سعی می شود تا برداشت ناصواب ــ و صد البته هدفمند ــ خود را به عنوان عین کلام و یا نیت و سیاست طرف مقابل ، جا اندازند و جنس تقلبی و بدلی و بی ارزش را به جای جنس مطلوب و با کیفیت عرضه کنند و در ادامه خود ، دلایل بدلی بودن جنس را آشکار و طرف خود را به تقلب و کلاهبرداری و نظایر آن متهم و به زعم خود او را در اذهان مخاطبین و جامعه هدف ، از احترام و اعتماد ، ساقط نمایند .

در این شیوه های مزورانه ، اغلب تلاش می شود و دقت بسیاری به عمل می آید تا ، شخص یا اشخاص و گروه و جناح شناخته شده ای ، به عنوان طرف اصلی ادعا معرفی نشود . مثلاً اصلا ً نمی گویند آقا یا خانم و یا حزب و جناح فلان این ادعا را گفته است و ادعای ایشان به این دلیل نادرست است ؛ بلکه همواره منشاء صدور گزاره مورد ادعای خود را ناشناخته و در سایه قرار می دهند .

در جایی با جیغ و فریاد می گویند : عده ای می خواهند آزادی مردم را سلب کنند . یا اینکه فریاد می زنند : چرا مردم را تحت فشار قرار می دهید ؛ دوره زورگوئی گذشته است . ولی اصلاً نمی گویند چه کسی و چگونه می خواهد آزادی مردم را سلب کن و یا چگونه مردم را تحت فشار قرار داده است و چه زمانی و کجا چنین تصمیمی مطرح شده است .

البته در مواردی نیز با ظرافت بسیار ذهن مخاطب خود را به سمت فرد یا گروه مشخص مورد حمله سوق می دهند . نا معلوم قرار دادن هویت کسی که هدف حمله ناجوانمردانه قرار گرفته است ؛ بی دلیل نیست زیرا

اولاً : ممکن است بسیاری از افراد با رجوع به عملکرد گذشته و سخنان و نوع تصمیمات او ، متوجه شوند که ادعای نسبت داده شده به این شخص کاملاً دروغ است .

ثانیاً : چه بسا دفاع یا توضیحات بعدی او در خصوص این نسبت ناروا ، موجب رسوائی و بی آبروئی مدعی شود .

ثالثاً : طرح ادعای دروغ و نسبت دادن آن به اشخاص معین ، چه بسا موجب تبعات قضائی و کیفری باشد و لذا او برای فرار از مسوولیت های بعدی ، ترجیح می دهد تا فرد مورد حمله را در هاله ای از ابهام مطرح نماید و از تصریح بر نام و هویت و مقام او ، اجتناب می نماید .

رابعا ً: در صورت افشا شدن دروغگوئی مخاطب ، نه تنها نتیجه مطلوب به او نمی رسد بلکه موجب بی اعتباری و کند شدن حربه او و ناکارآمد شدن جنگی می شود که آغاز کرده است .

 ********

همانطور که به نظر رسید ؛ یکی از اهداف شروع جنگ روانی از طرف خودی ها ، حذف رقیب است اما هدف دیگر ، مظلوم نمایی به منظورگریز از پاسخگوئی نسبت به سخنان ، وعده های و تصمیمات خودش می باشد .

ما در جنگ های کلاسیک و در مبحث تاکتیک های دفاعی ، با مقوله استتار آشنا هستیم . استتار به معنی پوشاندن و پنهان ساختن از دید برای نزدیک شدن به اهداف از پیش تعیین شده است . در طرح ادعاهای بی اساس و پراعوجاج از جمله در مورد : آزادی ، رسانه ، فیلترینگ ، حجاب ، بودجه ، قدرت دفاعی کشور و نیز به زور بردن افراد به بهشت و مطالب دیگری نظیر اینها ، هدف مهمی وجود دارد و آن هدف نیست جز پنهان ساختن و منحرف کردن ذهن مردم از مطالبات اصلی و واقعی آنها .

مطالباتی چون : وعده های انتخاباتی که به آنها عمل نشده است ، گرانی و تورم ، بیکاری ، اعتیاد ، رکود و تعطیلی واحدهای صنعتی ، فساد اقتصادی و اداری ، قبیله گرائی به جای شایسته سالاری ، ناکارآمد بودن و خسته بودن مجریان امور .

آنچه که مسلم است و آنچه که امکان پنهان ساختن و انکار و کتمان آن با هزاران ادعای دروغ و غیر واقعی و به راه انداختن شانتاژ و حیله گری ، وجود ندارد ؛ انبوه مطالبات به حق مردم و انبوه کارهای برزمین مانده و انبوه اقدامات غلطی است که انجام گرفته است . تلاش بیهوده برای فرار از پاسخگوئی به مردم ، قطعاً بی نتیجه خواهد ماند .

امروز زمان داستان سرائی وسرگرم ساختن مردم و یا نسبت دادن اتهام واهی به دیگران و یا مطرح ساختن وعده های پوچ جدید نیست . امروز زمان پاسخگوئی است .

سومین هدفی که ممکن است از به راه انداختن جنگ روانی وجود داشته باشد ؛ اغفال و تحمیق افکار عمومی و جهت دادن به تصمیم مردم در انتخابات پیش رو و زمینه سازی برای تداوم بخشیدن به دولت مستقر، از رهگذر انتخاب فردی همسو است . به این مفهوم که با در باغ سبز نشان دادن و نیمه و ناقص نشان دادن امور ، نتیجه گیری نهایی و اتمام امور را به انتخاب افراد مشخص در انتخابات مجلس و انتخابات ریاست جمهوری بعدی گره بزنند .

گل آلود کردن آب و ایجاد تشویش اذهان ، بدون شک برای صید ماهی بزرگ در انتخابات بعدی است . ماهی بزرگی که سفره خویشان و دوستان را رنگین تر و شکم مفسدان اقتصادی و غارتگران را فربه تر و در ازاء آن تن نحیف شده مردم را رنجورتر و سفره آنان را خالی تر از گذشته خواهد نمود .

بعید است این نقشه نیز به سرانجام برسد زیرا حنای وعده های تو خالی دیگر رنگی ندارد و نمایش مضحک و تکراری بی هنران بی مایه اما پر ادعا نیز ، محل اعتنا قرار نخواهد گرفت .

مردم از شنیدن وعده های تکراری و از بهانه تراشی های پی در پی خسته اند . برای امیدوار ساختن آنها و جلب اعتماد آنها ، کارها و خدمات انجام شده خود را که فهم و درک آنها برای عامه ممکن باشد و نتیجه آنها در زندگی روزمره مردم ملموس باشد ؛ تشریح بفرمایید .