«متری شیش و نیم» خیره کننده‌ترین فیلم جشنواره امسال، محصول توامان تسلط و استعداد است. تسلط بر جهان اثر و آدم هایی که فیلمساز به آنها پرداخته و استعداد در به‌تصویر کشیدن استادانه فیلمنامه‌ای که به شکلی آگاهانه قواعد مرسوم را زیر پا می گذارد.

قاعده می‌گوید صمد مامور ارشد مبارزه با مواد مخدر(پیمان معادی) نباید در درامی که بالای دو ساعت زمان دارد، ناصر خاکسار قاچاقچی مواد (نوید محمدزاده) را پس از یک ساعت دستگیر کند. در چنین درامی عملیات دستگیری باید در پرده آخر به نتیجه برسد. ولی سعید روستایی این قاعده را می‌شکند و پس از یک ساعت هم‌نفسی و همراهی تمام‌عیار با صمد ، قهرمان فیلمش را عوض می‌کند.

در نیمه دوم «متری شیش و نیم» پیوند عاطفی تماشاگر با پلیس تقریبا قطع و در عوض مخاطب لحظه به لحظه به قطب منفی داستان نزدیک می‌شود.

در سینمایی که معمولا بدمن‌ها از روز ازل متعلق به قطب شر هستند، ترسیم ماهرانه مسیری که ناصر را به قاچاقچی‌ای هولناک تبدیل می‌کند، زمینه‌ای اجتماعی به اثر می دهد و با حضور پرتعداد قربانیان واقعی امثال ناصر (کارتن خواب‌ها و معتادانی که نقش خود را مقابل دوربین زندگی کرده‌اند) جنبه مستندگونه فیلم تقویت می‌شود.

مثل «ابد و یک روز» اینجا هم با کلکسیونی از آدم های بحران زده مواجهیم. در این زمینه تفاوتی هم میان پلیس و مجرم وجود ندارد. «متری شیش و نیم» با صراحتی مثال زدنی از پیچیدگی مناسبات و روابط در این روزگار سخن می گوید.
می گویند حفظ و نگهداری موفقیت از کسب آن دشوارتراست. پس از درخشش کم نظیر «ابد و یک روز» در جشنواره سی و چهارم خیلی ها معتقد بودند سیمرغ باران کردن فیلم اول یک فیلمساز جوان، آینده حرفه ای روستایی را به خطر می اندازد.

حالا ما در گام دوم روستایی با فیلمی به مراتب دشوار تر و چالش برانگیز تر مراجه شده ایم. در درامی نفس گیر با بالای دو ساعت زمان، قصه آدم خاکستری فیلمساز از خانواده به جامعه تعمیم یافته است. شخصیت های محوری فیلم یا دیگران را متهم می کنند یا متهم می شوند.

در دوقطبی صمد/ناصر فیلمساز ترجیح می دهد جای ایستادن در یک سوی ماجرا ، مدام جای دوربینش را عوض کند. این هم از عوارض فیلم ساختن درباره جامعه ای پر از تناقض است.

ما که در یک ساعت اول فیلم سمت صمد ایستاده ایم در میانه در گیر ناصر شده و در نیم ساعت پایانی فیلم کاملا درکش می کنیم بی آنکه الزاما به او حق بدهیم. این فیلمی ست که ما را همان قدر به دنیای پلیس ها نزدیک می کند که به عوالم خلافکار ها.

اینجاست که «متری شیش و نیم » می کوشد غبارها را کنار بزند ، از کلیشه ها گذر کند تا به هسته تلخ واقعیت برسد و نتیجه آنقدر درخشان از کار درآمده که از سازنده اش بخواهیم دوباره از همین آدم ها و همین خیابان ها برایمان بگوید. و همچنان قریحه فیلمسازی اش را صرف خلق جهانی کند که به آن اشراف و تسلط دارد.