گمانه زنی های در مورد انتصاب وی به عنوان ریاست این نهاد ثروتمند بلافاصله بعد از کنارگیری وی از انتخابات 96 شروع شد . از آن زمان تا کنون این اتفاق رخ نداده اما بر اساس اخبار موجود در سه ماهه ابتدای سال 98 بالاخره حکم خود را می گیرد و رسما رئیس بنیاد مستضعفان و جانبازان می شود. این انتصاب را بی گمان باید یکی اثرگذارترین انتصاب های سال بعد دانست. خروج قالیباف از گردونه انتخابات 98 و 1400 در شرایطی که سید ابراهیم رئیسی نیز به ریاست دستگاه قضا رسیده است؛ تغییرات مهمی در آرایش سیاسی ایجاد خواهد کرد.

در این میان البته شنیده ها و دیده ها حاکی از این بود که او خیلی قبل تر فعالیت های انتخاباتی خود را آغاز کرده وحتی با کمک تیم رسانه ای خود یکه تاز میدان اصولگرایی شده بود. حالا که او قرار است حکم ریاست بنیاد مستضعفان را دریافت کند بسیار بعید و دور از ذهن است که سودای ریاست قوه یا رئیس جمهوری داشته باشد. او به پست مهمی می رسد و قاعدتا باید تبدیل شدن به یک چهره پرنفوذ پشت پرده را به حضور مجدد در مناظرات انتخاباتی و دردسرهای رئیس جمهور یا رئیس مجلس شدن ترجیح دهد.

تکلیف قالیباف معلوم است اما باید دید که این انتصاب چه تغییری در معادلات اصولگرایان ایجاد می کند و چه کسی جایگزینش می شود. تا همین یکی دو ماه قبل گفته می شد سید ابراهیم رئیسی به پارلمان رفته تا جای علی لاریجانی را بگیرد و قالیباف برای کارزار 1400 مهیا می شود. حال که رئیسی جای آیت الله آملی لاریجانی را در قوه قضاییه گرفته و اصولگرایان ریاست ساز و کار ابداعی او یعنی شورای وحدت را به حداد عادل داده اند ، می توان انتظار داشت که حداد عادل را سرلیست انتخاباتی خود در سال 98 قرار دهند. با توجه به سابقه حضور او در مجلس می توان این گمانه را منطقی خواند. خاصه اینکه تکلیف قالیباف هم ظرف همین بهار روشن می شود و می توان با خیال راحت او را فهرست روسای مجلس احتمالی خط زد.

خط خوردن اسم قالیباف از فهرست انتخابات 98 معمای سختی طرح نمیکند. یا بهتر بگوییم حضور حداد عادل در راس شورای وحدت و به عنوان جایگزین رئیسی این معما را حل می کند. معمای اصلی اما این است که اگر قالیباف رئیس بنیاد مستضعفان شده و از گرفتن صندلی حسن روحانی صرف نظر کند، اصولگرایان برای به دست آوردن این کرسی چه گزینه هایی دارند؟

به نظر می رسد طیف تصمیم ساز شورای وحدت هیچ میلی به پشتیبانی از علی لاریجانی در صورت کاندیداتوری او ندارند و به احتمال زیاد شانس خود را با مهره ای تماما اصولگرا انتخاب می کنند. مهره ای که ظرفیت رقابت با لاریجانی را داشته باشد. برای این کار باید نقطه چالشی در کارنامه نداشته باشد تا تجربه قالیباف تکرار نشود . همچنین باید توانایی جذب طبقه کارگر را داشته باشد. با در نظر گرفتن این مسائل باید گفت چه کسی بهتر از پرویز فتاح؟ او همیشه یکی از دانه های تسبیح اصولگرایی بود و نامش را شنیده ایم اما تحولات اخیر و انتصاب قالیباف موجب می شود که جدی تر از قبل به این گزینه فکر شود. در روزهای آتی قطعا خبرهای بیشتری در مورد فتاح شنیده خواهد شد.