سال ها است که سبک زندگی بیشتر مردم ایران بدون آنکه متوجه باشند از جای دیگری کنترل می شده و اکنون تغییر کرده است. دشمنان ما با استفاده از عنصر نفوذ در خیلی از افراد داخل کشور که در موقعیت های کلیدی فعالیت می کنند سبک زندگی غیر ایرانی و غربی را ترویج می داده و می دهند. رسانه های داخلی نیز با الگو گرفتن از غرب، سبک زندگی غیر ایرانی را ترویج می دهند. این تغییر سبک زندگی ابعاد گسترده ای دارد و آموزش و پرورش و دانشگاه های ما را نیز هدف قرار داده است. در واقع خط فکری فرزندان و جوانان کشور از همان ابتدا باید مطابق خواست آنها شکل بگیرد و وقتی شکل گرفت اصلاح آن غیر ممکن یا خیلی دشوار می شود. در این طرز فکر و شیوه زندگی هر کس به فکر منافع خودش است و تعالیم اسلام و نوعدوستی جایگاهی ندارد. این به معنای ساده همان ترویج سکولاریسم در ایران است. مطلب ناراحت کننده این است که خیلی از نخبگان و خواص ما نیز این طرز فکر را پذیرفته اند و آنرا نوعی امروزی بودن و حرکت در جهت دنیای بدون مرز می دانند و نمی دانند که دشمنان ما می خواهند دین، هویت و زبانمان را از ما بگیرند!

یک زن غیر مسلمان وقتی به کشورهای اسلامی سفر می کند پوششی بر سر می گذارد، با آنکه از حجاب چیزی نمی داند، امّا برخی از زنان ایرانی وقتی به کشورهای دیگر می روند، با وجود اینکه در یک کشور اسلامی زندگی کرده اند، بی حجاب می شوند. مطلب عجیب تر اینست که این کار برای آنان خیلی خوشایند است و آنرا آزادی می دانند. اگر یک فرد ناآگاه این کار را انجام دهد، شاید بتوان گفت او نمی داند، امّا واقعیّت این است که برخی از بازیگران، پزشکان و افراد تحصیل کرده جامعه ایران این کار را انجام می دهند.

امّا چرا؟ برای دیده شدن؟ برای آزادی؟ برای همرنگ دیگران شدن؟ و یا از ترس از دست دادن جایگاه و اینکه دیگران با آنها ارتباط برقرار نکنند؟ ازطرفی، درداخل ایران نیز این بی حجاب بودن هر روز بیشتر و بیشتر می شود: در کوچه و خیابان، در خودروها، و حتی در برخی روستاها.

همه این ها نشان می دهد که یک ناآگاهی درباره حقیقت اسلام وجود دارد و پیام های انسان ساز اسلام فراموش شده است. این همان چیزی است که دشمنان ما می خواهند. در واقع، آنها می خواهندکه زنان ما بی حجاب باشند تا زمینه ارتکاب گناه در مردان بیشتر شود و غیرت نیز که ویژگی شاخص مردان ایرانی است از بین برود. با کمی دقّت متوجّه می شویم که آنها تا اندازه زیادی به این هدفشان رسیده اند. رسیدن به این هدف برنامه ریزی شده بوده و آنها از طریق شبکه های ماهواره ای، فضای مجازی، اینترنت و ... بطور نرم نرم مسیر فکر و اعتقاد مردم و نیز خیلی از مسئولین ما را آنطور که خودشان می خواهند تغییر داده اند. آنها برای رسیدن به اهدافشان و دور کردن مردم از اسلام و اخلاق هزینه می کنند و هر روز با کمک گرفتن از نخبگانشان نقشه های جدیدتری را طراحی می کنند.

با این همه نباید فراموش کنیم که:
اسلام به معنای تسلیم بودن در برابر اوامر الهی است.
درست است که خدا به نیّت و قلب بنده اش آگاه است، امّا نباید هر شخص درباره آنچه که خدا فرموده مطابق خواست خودش عمل کرده و تفسیر به رأی کند. البته، این را هم باید خاطر نشان کرد که نه در مدرسه، نه در دانشگاه و نه در حوزه آنگونه که باید درباره حقیقت دین اسلام صحبت نمی شود. در اجتماع هم بی عدالتی، اختلاس، احتکار، ربا، رشوه، دزدی و فساد وجود دارد. بهترین راه امّا برای درک حقیقت اسلام، مطالعه و بهره گرفتن از درس بزرگان دین و معرفت است. مطالعه آن چیزی است که جامعه ایران با آن بیگانه شده است. البته باید کتاب های خوب را خواند و گرنه کتابی که خوب نباشد مسیر فکری فرد را منحرف می کند و نفوذ و تأثیرگذاری های نادرست خیلی وقت ها از طریق کتاب، سینما و حتّی هنر است که البته به ظاهر هنر نامیده شده ولی در واقع هنر نیست.

اما راهکار چیست؟
مردم فهیم و آگاه ما باید هشیار باشند و دیگران را آگاه کنند. باید به فرزندان و نسل های جدید و جوانانمان ماهیت دشمنان ایران و اسلام را معرفی کنند. این دشمنان هم عناصر نفوذی داخلی هستند و هم بیگانگانی که دشمنی دیرینه با ایران و اسلام دارند. به امید آنکه همه این زنان با قلب های مهربانشان، آنقدر نسبت به حقیقت دین اسلام آگاه شوند، که هیچ گاه حجاب از سر بر ندارند، تأثیرگذار باشند به جای اینکه تأثیر بپذیرند و دین اسلام را به جهانیان معرفّی کنند.