وقتی یک حلقه از یک مجموعه مفقود باشد، اجزای دیگر مجموعه بایستی وظیفه حلقه مفقوده را بر عهده بگیرند و این مسئله یکی از مشکلات اساسی مدیریت کشور است. نظام رفاهی به معنی مجموعه‌ای از برنامه‌های حمایتی دولت با هدف تامین حداقل نیازهای اساسی اقشار آسیب‌پذیر هیچوقت به رسمیت شناخته نشده است. متاسفانه فقدان نظام رفاهی مشخص و منسجم در کشور دو خسارت بزرگ در پی داشته است.

خسارت اول، مربوط به دستگاه‌ها و برنامه‌هایی می‌شود که برای انجام وظیفه این حلقه مفقوده بوجود آمدند. وزارت رفاه، سازمان بهزیستی، کمیته امداد، بنیاد مستضعفان، بنیاد مسکن، ستاد اجرایی از جمله سازمان‌هایی هستند که برای پر کردن خلاء نظام رفاهی کشور در تلاشند. مهمتر از تعدد دستگاه‌های حمایتی (فارغ از آثار زیان بار این تعدد)، سیاست‌های زیان‌باری است که به بهانه حمایت از مردم توجیه می‌شود که هر روز هم بر تعدادشان و عمق خسارتشان افزوده می‌شود.

در ادامه به تعدادی از این سیاست‌ها اشاره می‌کنیم.

الف-یارانه انرژی؛ یکی از مناقشه‌برانگیزترین سیاست‌های اقتصادی کشور، هزینه‌ای بیش از دو برابر کل بودجه را به خود اختصاص داده است! یعنی دولت ایران دو برابر مجموع سرمایه‌گذاری که هر ساله در بخش‌های آموزش، بهداشت، نیروی نظامی و انتظامی، زیرساخت‌ها و الخ می‌کند، به بنزین و برق و انرژی‌های دیگر یارانه می‌دهد. یارانه‌ای که ثروتمندان ۱۲ بار بیش از فقرا از آن بهره برده، مشوق توسعه صنایع انرژی‌بر شده و رونق قاچاق را در پی داشته است.

ب-حمایت از صنایع ناکارآمد به بهانه حفظ اشتغال؛ بسیاری از صنایع ناکارآمد صرفا بخاطر اشتغالی که ایجاد می‌کنند حتی با وجود زیان‌ده بودن مورد حمایت قرار می‌گیرند. بارها شنیده‌ایم که یکی از دلایل مهم حمایت از صنعت خودرو، حفاظت از شاغلان عنوان شده است. در حالی که وجود یک نظام رفاهی کارآمد، با حقوق بیکاری و آموزش فنّی رایگان می‌توانست جابه‌جایی نیروی کار، از صنایع ناکارآمد به صنایع کارآمد را تسهیل کند.

ج. در آخرین نمونه، می‌توان از توزیع ارز یارانه‌ای برای تامین کالاهای مورد نیاز مردم، از موبایل و خودرو گرفته تا گوشت و مرغ اشاره کرد! در واقع این سیاست‌ها هم مشروعیت خود را از نبود نظام رفاهی می‌گیرد. اگر نظام رفاهی کمربند ایمنی لازم برای حفاظت از اقشار آسیب‌پذیر را ایجاد کرده بود، دیگر سیاستمداران به بهانه حمایت از مردم در توزیع ارزهای کشور به یک سوم ارزش واقعی تعجیل نمی‌کردند.

یارانه هنگفت انرژی، حمایت از صنایع ناکارآمد و توزیع ارز یارانه‌ای، همه تا حد زیادی معلول فقدان نظام رفاهی کارآمد در کشور هستند. از این‌رو یکی از اصلاحات اساسی نظام حکمرانی کشور می‌تواند ایجاد یک نظام رفاهی کارآمد و منسجم باشد. برای این منظور اولا این خلاء بایستی به رسمیت شناخته شود و ثانیا با تعدیل و ترکیب برنامه‌های حمایتی موجود (یارانه نقدی، بیمه‌های تامین اجتماعی و ...) و بکارگیری برنامه‌های جدید، به سمت ایجاد یک نظام رفاهی کارآمد در خورد جامعه اسلامی حرکت کرد. منابعش از کجا تامین شود؟ از حذف دولت رفاه پنهان!

پی‌نوشت: احتمالا برای اولین بار در دنیا است که بخش خصوصی یک کشور خواهان از بین رفتن رانت بنگاه‌های اقتصادی و پرداخت مستقیم آن به مردم شده است! مسعود خوانساری، رئیس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی تهران: "شناسایی افراد کم‌درآمد و نیازمند سخت نیست و دولت شش سال فرصت داشته است که این کار را انجام بدهد. اکنون هم می‌تواند این کار را انجام دهد و حذف ارز ترجیحی ۴۲۰۰ تومانی، با یارانه نقدی از اقشار آسیب‌پذیر حمایت کند."