ریاست محترم جمهوری در یکی از سخنرانی های خود (شاید برای فرار به جلو و منحرف کردن ذهن مردم از مشکلات عدیده اقتصادی و یا شاید برای نوعی تلنگر  و آمادگی برای اصلاح قانون اساسی که می‌بایست در صورت لزوم هر ۱۰ سال اتفاق بیفتد) از اندک اختیارات رییس جمهور در جمهوری اسلامی ایران گلایه کردند. اینکه جایی از قوانین ما نیاز به اصلاح داشته باشد بحث این یادداشت نیست و در این مقال نمی گنجد. نحوه و زمان طرح این گلایه نگارنده را مجاب کرد تا مطالبی را هر چند کوتاه ارایه نماید. 

آقای رئیس جمهور همان طور که می‌دانید و سابقه ۴۰ ساله شما در انقلاب این را تایید می‌کند که حضرتعالی از اوایل انقلاب از طراحان و مصوبین همین قوانین و اختیارات بوده اید. در اندک اطلاعات بدست آمده از جلسات تصویب، نشانی از اعتراض شما نسبت به قوانین و اختیارات رئیس‌جمهور دیده نمی‌شود. یا شاید به دلیل طبقه بندی اطلاعات سابقه آن قابل دسترسی نیست. همان طور که مستحضرید روسای جمهور گذشته با همین قوانین  کار خود را به فرجام رساندند و خدماتی را با توجه به وظایف مشخص شده و همین اختیارات به مردم ارائه دادند. 

سوای قانون اساسی، دیگر قوانین و آیین نامه های داخلی هم با توجه به همین قانون اساسی (که اختیارات رئیس جمهور در آن درج شده است) دست شما را برای اجرای بهتر امور باز گذاشته است. آیا یک رئیس‌جمهور نباید نسبت به این قوانین آگاهی داشته باشد؟ اگر آگاهی داشته اید و چگونگی اجرا را، آنهم از صفر تا صد آن، قبول داشتید قطعاً گلایه از کمبود اختیارات ریاست‌جمهوری در تریبون رسمی امری بیهوده و شاید خنده‌دار باشد.

اما اگر از اختیارات حال و حاضر ریاست جمهوری و نحوه ی اجرا و وظایف، آگاهی نداشته اید که باید شما را به صورت ویژه دعاگو باشیم و غزل خداحافظی تان را با توجه به اختیارات دیوان عالی کشور و مجلس شورای اسلامی خواند. مورد دوم را عملا بعید می دانم. زیرا مادون ترین مدیر اجرایی یا هر مسئول بزرگواری قبل از قبول پست، جایگاه و وظایف سازمانی خود را مطالعه می‌کند تا مبادا هنگام اجرای مسئولیت به مشکل برخورد کند. شخص رئیس جمهور از آنجایی که طبق قانون اساسی مسئولیت خطیر اجرای کشور را بر عهده دارد باید به تنهایی مجموعه ای باشد از دانستنی‌های قوانین مرتبط با وظیفه سازمانی خود. بی‌شک جناب آقای رئیس‌جمهور این سیستم اداره کشور و اختیارات را قبول داشتند که در موعد مقرر استعفا داده، تایید صلاحیت شده، تبلیغ کرده، رای آورده، توسط رهبری تنفیذ شده‌ و کار خود را شروع کرده‌اند. وقتی این اختیارات فعلی را قبول نداشته اید یا بهتر بگویم آگاهی نداشتید، چرا هزینه تراشی کرده اید و در وزارت کشور حاضر شدید و برای ریاست‌جمهوری آن هم با همین اختیارات کاندیدا شدید؟!

آقای رئیس‌جمهور اصول اختصاصیِ موجود در قانون اساسی را بار دیگر مطالعه بفرمایید. برای یک حقوقدان، تفسیر قوانین آسان و شیرین‌تر از مردم عادی است. نزدیک به ۲۰ اصل از اصول قانون اساسی درباره ریاست جمهوری از نحوه انتخاب تا اجرا را در بر می‌گیرد. تصویب نامه‌ها و آیین نامه‌های وزارتی را هم طبق قانون، خودتان انجام می‌دهید و از اختیارات مجموعه مدیریتی شماست. قطعاً می‌دانید که آیین نامه ها نیاز به تشریفات شورای نگهبان و روزنامه رسمی ندارد. پس دست تان برای تصویب آنها باز تر است. چطور می فرمایید اختیارات کم است. متوجه هستید از قاعده جهل به قانون هم نمی شود  برای جنابتان استفاده کرد. چون نافی مسولیت هایتان نمی‌شود. هرجور به قضیه نگاه می‌کنیم، موضوع اختیارات رئیس جمهور یک فرار به جلو و سرگرم کردن مردم است، تا اندکی مسائل اقتصادی را فراموش کنند. آقای رییس‌جمهور گاهی اقرار به ناتوانی یا گفتن دلایلِ بهتر برای مشکلات پیش آمده، گزینه قابل توجه تری است تا مردم حقایق را از شخص اول اجرایی بدرستی درک کنند. در حال حاضر تنها راه کمک به مردم، نگاه ویژه به امور اقتصادی است. نیک می‌دانید فرمانده اقتصادی کشور چه کسی است. امور نگران کننده ای که نزدیک به ۲ سال است، چه اختیار داشته باشید و چه بی اختیار، درد اصلی مردم است. 

جناب آقای رییس جمهور، اختیار شما این است تا با تقویت تیم اقتصادی، آسایش و رفاه را برای مردم تضمین کنید. اختیار گسترده شما این است تا با سیاست های  پولی و مالی، تورم را مهار کنید. اختیار گسترده شما این است که به راحتی در صورت قصور و تقصیر، وزرا و معاونین و مدیران خنثی را از قطار خدمت پیاده کنید و در اندک زمان باقی مانده تعویض طلایی را انجام دهید. اختیارات عمده و بی نظیر شما همین مردمی هستند که تلاش کردند رئیس جمهوری انتخاب کنند تا با همین اختیارات موجود، سر خود را بالا بگیرد و از انتخاب خود لذت ببرند؛ نه اینکه خود را عاملی برای بی‌ثباتی اقتصاد کشور قلمداد کنند. اختیار بی نظیر شما ارتباط با مردمی است که متأسفانه طی دو سال گذشته از این ارتباط فقط یارانه ای از آن مانده است.

آقای رئیس جمهور به اختیارات با ارزش خود پای بند باشید و از آن حداکثر استفاده را کنید. برای از دست دادن همین اندک اختیارات هم (البته به زعم شما) مدت زیادی باقی نمانده است. یک سرباز پیروز با اختیارات کم را مردم بیشتر درک می‌کنند و برایش احترام قائل هستند تا امیری با اختیارات تام اما بدون خدمت. اگر همچنان معتقد هستید که اختیارات ریاست‌جمهوری آنقدر کم است که راه خدمت را برایتان دشوار کرده است، تفنگ را با احترام به زمین بگذارید تا سرباز بعدی آماده پاسداری از قانون اساسی شود.