می گویند گفتن درد، درد را بیشتر می‌کند، شاید برای همین است که کمتر کسی از درد می‌گوید و به شنیدن آن علاقه دارد، ولی اجبارا گاهی باید از درد گفت تا شاید درمانی پیدا شود، امروز کشور مبتلا به دردی به نام کنکور است که تاکنون درمانی برای آن پیدا نشده، دردی که روز به روز بزرگتر و متنوع تر می شود، سالیان سال کابوس جوانان و نوجوانان این کشور شده است و آنها را عذاب می دهد.

در چهل سالگی انقلاب همچنان این درد همراه ماست، روح و جان جوانانمان را می‌فرساید و شیرین ترین و بهترین لحظات زندگی آنان را می رباید، گویا هیچ فرد مسول و غیر مسولی به دنبال راه حلی برای آن نیست، حتی خود دانشگاه ها و اساتید آنها هم به فکر آن نیستند، ظاهرا هیچ کس به فکر این همه جوانی که در این سال ها نابود کردیم، افسرده کردیم و از بین بردیم نیست، فقط خوشحالیم که حسینی بای در روز های کنکور یک گزارش شاد از کنکوری ها می‌دهد و گوید ظرفیت دانشگاه های کشور از تعداد کنکوری ها بیشتر شده، البته نمی‌گوید که ظرفیت دانشگاه‌های روزانه فقط 18 درصد است و مابقی ظرفیت مربوط به دانشگاه های پولی است که با پول مردم ایجاد شده اند!

کنکور اولین بار در سال 1348 در کشور برگزار شد و برای تحقق عدالت ادامه یافت اما دریغ که کنکور در کشور فقط اشاعه گر تبعیض است، امروز دانش آموزان استان های محروم کشور مثلا سیستان و کهگیلویه یکی از کمترین آمار قبولی کنکور را دارند و استان های برخوردار آمار بهتری دارند، این یعنی اینکه هرچه وضع رفاه مردم بهتر باشد شانس قبولی بیشتر است و این تبعیض بوده و مخالف قانون اساسی است! در این سالیان ما به وسیله کنکور دانش اموزان مستعد خود را رایگان برای غرب شناسایی کردیم و آنها را از دست دادیم، تقریبا اکثر رتبه های برتر کنکور در ایران نمی مانند و باعث شدیم هیچ کس در رشته مورد علاقه اش درس نخواند، چگونه ممکن است باور کنیم 70 درصد شرکت کنند گان در کنکور واقعا علاقمند تجربی و رشته های پزشکی اند! کنکور باعث ایجاد باندهای ثروت و قدرت شده، به طوری که تخمین زده می شود گردش مالی موسسات کنکور گاهی تا 40 هزار میلیارد تومان و دو برابر بودجه وزارت آموزش و پرورش است و گفته می شود از قول رئیس سابق دانشگاه آزاد ذینفعان کنکور به خاطر 8 هزار میلیارد گردش مالی اجازه حذف آن را نمی‌دهند.

در این سالیان اخیر نیز ساده سازی کتب دبیرستان و حذف مردودی و تبصره های گوناگون فارغ التحصیلی را حتی با نمره صفر از دبیرستان ها ممکن ساخته است و باعث شده ضمن راحت تر شدن فارغ التحصیلی و افزایش خروجی دبیرستان ها دیگر دانش آموزان دیگر رغبتی برای ورود به هنرستان ها و مهارت آموزی نداشته باشند. این تصمیمات غیر کارشناسی و خلق الساعه ضمن ایجاد یک امید واهی در دانش آموزان و خانواده‌هایشان روز به روز جمعیت بیشتری را بویژه به سمت کنکورهای پزشکی سوق می‌دهد تا چند سال دیگر مشکل پزشکان بیکار هم برمشکلات دیگر کشور افزوده شود! متاسفانه هیچ طرح و عزم جدی در مسولان برای حل مشکل کنکور وجود ندارد، زیرا که مسولان معمولا با شیوه خاص خود این مشکل را برای فرزندانشان حل می کنند، یا آنها را در مدارس ویژه و با هزینه های گزاف ثبت نام می‌کنند یا اینکه آنها ار به خارج از کشور می‌فرستند، به نظر می‌رسد توسعه امکانات و آموزش مهارت های فنی در هنرستان ها و افزایش سطح علمی در دبیرستان و برگزاری امتحانات نهایی در سه سال متوسطه باعث می‌شود، دانش اموزان مستعد و علاقمند به پایه دوازدهم برسند و از کنکوری ها کاسته شود.

و حال ما هستیم و آغاز چهل سال دوم انقلاب و دردی کهنه به نام کنکور و جوانانی که آنها را با این کنکورهای مختلف سربریدیم، آیا وقت آن نرسیده است که چاره کاری بیاندیشیم؟