۸/۱ هدف را گم نکنیم: هدف پروژه کاهش تعهدات، دریافت چند میلیارد دلار اعتبار از اروپا نبوده، هدف توقف پروژه فشار حداکثری امریکا، پای بندی کامل و مستقل اروپا به برجام و جلوگیری از پروژه برجام بزرگ تر بوده است.
۸/۲ حتی اگر اروپا با واگذاری خط اعتباری ۱5 میلیارد یورویی به ایران در ازای دریافت نفت موافقت کند، و حتی اگر امریکا معافیت های لازم برای اجرایی شدن این پروژه را صادر کند، باز پای بندی کامل ایران به برجام بی معناست چرا که این بخش بسیار کوچکی از تعهدات برجامی اروپاست. کاهش تعهدات باید ادامه پیدا کند.
۸/۳ اشتیاق فوق العاده دولت به توافق، نشان می دهد همچنان فرمول ‘هر توافقی بهتر از توافق نکردن است،’ در گوشه ذهن دولت باقی مانده. اما تجربه برجام به ما می گوید گاهی بهترین توافق، توافق نکردن است.
۸/۴ رساندن مذاکرات به این نقطه که همه چیز به بله یا خیر امریکا منوط شود، و تصور کنیم اگر امریکا بله گفت دستاورد مهمی حاصل شده، از همین حالا یک گام بلند در مسیر غلط است. این مسیر، مسیر مذاکره با امریکا درباره یک توافق بزرگ تر است نه مسیر لغو تحریم.
۸/۵ امریکا و اروپا به برجام نیاز دارند. اگر پای بندی ایران را می خواهند باید هزینه آن را تمام و کمال بپردازند به اضافه جبران خسارتی که تاکنون زده اند و تعهد به اینکه این روند، در آینده تکرار نخواهد شد.
۸/۶ ایران پیک فشار را رد کرده و اکنون فرصت های مهمی برای یافتن شرکای تجاری مطمئن در جهان دارد که پروژه تحریم را اساسا در آینده منتفی کند. وابسته شدن مجدد به اروپا در ازای چیزی که حتی دولت واقعی بودن آن باور نمی کند و هر لحظه مشروط به موافقت امریکاست، ‘تقریبا هیچ’ را به ‘کاملا هیچ’ تبدیل می کند.
۸/۷ این موضوع کاملا شفاف است که ابدی کردن تعهدات برجامی ایران و مذاکراه درباره قدرت موشکی و منطقه ای ایران، دستور کار قطعی و مشترک اروپا و امریکاست. پیشنهاد ۱5 میلیارد یورویی دامی برای افتادن ایران در این مسیر است. قبل از شروع، به خروج فکر کنید!
۸/۸ همه شواهد به ما می گوید برنامه نه حفظ برجام بلکه نشاندن روحانی پای میز مذاکره با ترامپ است. یک ملاقات دوجانبه تفاوتی با یک ملاقات ظاهرا اتفاقی در حاشیه نشست ۱+5 ندارد. این بازی ها قدیمی شده.