1- رهبر معظم انقلاب بعد از شهادت سردار قاسم سلیمانی در اولین واکنش در پیام خود وعده انتقام سخت را دادند. اما در مورد ابعاد آن چیزی نفرمودند. بدیهی بود با به خروش آمدن احساسات انقلابی مردم از یک سو و شنیع بودن رفتار آمریکا در ترور یک فرمانده نظامی در کشور ثالث مردم نیز خواستار انتقام خون قهرمان ملی خود باشند. خواستی به حق، و معقول.

ایران دو راه بیشتر نداشت:

الف - واکنش شعاری و پرهیز از هرگونه اقدام عملی که نشانگر نوعی ترس و انفعال بود 

ب- اقدام عملی نظامی به نحوی که رسماً مسئولیت آن را  نیز بپذیرد.

ایران با  اتکا به خداوند و انرژی برگرفته از خون حاج قاسم راه دوم را برگزید  و باعث غرور ملی و افتخار برای تک تک ملت شد. 

نکته مهم در این میان نسبت «استراتژی» و «تاکتیک» است. استراتژی ایران همواره پرهیز از آغاز جنگی گسترده بوده و هست . بخش دیگر این استراتژی پاسخ محکم به هر تجاوزی است .

اما تاکتیک آن پاسخ محدود و مناسب  به دشمن برای جلوگیری از تجاوز و گستاخی بیشتر است. در این چنین مواقعی همواره تاکتیک در خدمت استراتژی قرار می گیرد.

رهبر معظم انقلاب در اردیبهشت 98 در مقابل تهدیدات آمریکا و ترساندن ملت از جنگ فرمودند: بنا نیست جنگی انجام بگیرد... نه ما بدنبال جنگیم، آنها هم به صرفه شان نیست که دنبال جنگ باشند(23-2-98).و قریب به این مضامین را بارها تکرار کردند.

آنچه در این میان واقعیت دارد «نبرد اراده هاست» :که در عرصه های سیاسی-فرهنگی-امنیتی، اقتصادی و جنگ نرم در جریان است.

استراتژی جمهوری اسلامی بهره گیری از قدرت ناشی از جنگ نامتقارن با دشمنی است که ممکن است در حوزه هایی دارای توانمندی هایی بیشتری باشد اما ما نیز بدلیل وجود انگیزه ها و اراده های سرشار از ایمان از ظرفیت هایی برخورداریم که حتماً می تواند در جنگی نامتقارن اراده حق ما را پیش ببرد.

اراده امروز جمهوری اسلامی در گامی بلندتر و افقی دست یافتنی اخراج نیروهای متجاوز و تروریست آمریکا از منطقه خاورمیانه است.

بی تردید این اراده با هم افزایی جبهه مقاومت، از عراق تا یمن، سوریه، لبنان و افغانستان محقق خواهد شد.

2- تلاش می کنند تا به انحاء مختلف پاسخ موشکی ایران را کوچک جلوه دهند . این خط در همان ساعات اول توسط ترامپ داده شد وقتی پس از اطلاع از حمله موشکی به پایگاه الاسد نوشت: همه چیز خوب است!

آن یکی می نویسد کسی کشته نشده است. و آن دیگری: آمریکایی ها مطلع بوده اند. اگر هر کدام از این  گذاره ها درست باشد باز از ارزش این سیلی به هنگام، نمی کاهد.حمله به بزرگترین پایگاه نظامی شیطان بزرگ  یعنی شکستن هیمنه قدرت اول جهان و نشان اقتدار فرزندان ایران .

خوب است بدانیم پس از جنگ جهانی دوم این اولین بار است که یک اقدام نظامی رسمی علیه آمریکا توسط یک دولت صورت می گیرد و مسئولیت آن پذیرفته می شود.

این عملیات از نظر ایران پایان اقدام  نظامی و آغاز راه برای خروج نیروهای متجاوز و خودخوانده در منطقه است.

ترامپ می تواند آن را کوچک بشمارد و به همین دلیل تصمیم بگیرد پاسخی به آن ندهد. اما اگر راهی جز این برگزیند باید در انتظار پاسخ مجدد و ضربه های دیگر لحظه شماری کند.

به گفته رهبر انقلاب قاسم سلیمانی شجاعت را با تدبیر و انقلابی گری در هم آمیخت و چیزی جز این از ادامه دهندگان راهش انتظار نمی رود.

نفرت از آمریکا و شخص ترامپ در حال افزایش است. او می خواست در آستانه استیضاح و بعد رقابت های انتخابات آمریکا، خودی نشان دهد اما سیلی پاسداران انقلاب سرخوشی و مستی شبانه او را از سر پراند.

خون قاسم سلیمانی جنبشی در سراسر جهان برپا کرد که آمریکایی ها هرگز فکرش را نمی کردند.