به گزارش تابناک تبریز، "جوزف استیگلیتز" استاد دانشگاه کلمبیا و برنده اسبق جایزه نوبل اقتصاد در مقاله ای برای "پایگاه خبری پراجکت سیندیکیت"، به مساله اولویت های اصلی که اقتصادهای جهان در بحبوحه شیوع ویروس کرونا بایستی به آن ها توجه کنند پرداخته است. وی در این رابطه می نویسد:

«تقریبا اغلب اقتصادهای جهان در واکنش به شیوع ویروس کرونا آسیب دیده اند و رو به رکود هستند. در ابتدای بحران، اغلب مردم پیش بینی می کردند که اوضاع، خیلی زود (به صورت V شکل) و با نهایت فوریت بهبود می یابد. این مساله مبتنی بر این فرض بود که اقتصاد، صرفا به یک استراحت و توقف کوتاه مدت نیاز دارد. با این حال، پس از دو ماه رفتارهای محتاطانه و تزریق حجم عظیمی از نقدینگی، هنوز نشانی از بهبود اوضاع دیده نمی شود و همه چیز به هم ریخته است».

ایده بهبود اقتصادی V شکل در ابتدا یک ایده بسیار جذاب بود. با این حال، اکنون ماه جولای است(مدت زیادی از بحران شیوع کرونا گذشته) و تفکر در مورد این نوع از بهبودی اقتصادی، توهمی بیش نیست. اقتصادِ پساکرونا به احتمال زیاد، ضعیف خواهد بود و توان چندانی نخواهد داشت. این مساله نه فقط در کشورهایی که نتوانسته­ اند بحران کرونا را به خوبی مدیریت کنند (نظیر آمریکا) قابل مشاهده است، بلکه در کشورهایی که به خوبی این بحران را مدیریت کرده اند نیز قابل مشاهده خواهد بود. صندوق بین المللی پول پیش بینی کرده که تا پایان سال 2021، اقتصاد جهانی از آنچه در پایان سال 2019 به ثبت رسانده، بزرگتر(از نظر حجم اقتصاد) خواهد بود. این نهاد بین المللی همچنین پیش بینی کرده که آمریکا و اقتصادها اروپایی، حدودا 4 درصد کمتر و کوچکتر از میزان فعلی، خواهند بود. 

چشم انداز اقتصادیِ کنونی را از دو منظر می توان تحلیل کرد: اقتصاد کلان به ما می گوید میزان هزینه کردها به دلایلی نظیرِ: وضعیت اقتصادی نامناسب خانوارها و شرکت ها، وقوع طیف گسترده ای از ورشکستگی ها که سرمایه اطلاعاتی و سازمانی را نابود خواهند کرد، و رفتارهای محتاطانه اقتصادی که ریشه در عدم قطعیت و ابهام در فضای اقتصادی دارند، کاهش قابل توجهی را تجربه خواهد کرد. در عین حال، اقتصاد خُرد به ما می ­گوید که ویروس کرونا به مثابه اِعمال مالیات بر فعالیت هایی که نیاز به تماس مستقیم فیزیکی با مردم دارند عمل می­کند. به همین منوال، این پدیده، تغییر و تحولات بزرگی را در الگوهای مرتبط با مصرف و تولید ایجاد خواهد کرد که در نهایت، تغییرات ساختاری بزرگتری را به وجود خواهد آورد. 

هم نظریه اقتصادی و هم تاریخ، این نکته را به ما نشان داده اند که بازارها به تنهایی برای ایجادِ یکچنین تحول ساختاری کافی هستند. مخصوصا با توجه به این که بحران شیوع ویروس کرونا پدیده ای ناگهانی و فوری بوده است. بدون تردید اصلا آسان نیست که کارمندان یک شرکت هواپیمایی را به نوعی دورکاری فرستاد (شدنی هم نیست). بخش های اقتصادی که اکنون(در شرایط بحران کرونا) در حال گسترش هستند، بیش از آنکه کاربر باشند(نیازمند به کارگر و کارمند به صورت حضوری داشته باشند)، بیشتر مهارت محور هستند.

ما همچنین می دانیم که تغییرات گسترده ساختاری، به دلیل تاثیرات درآمدی و دیگر عوارض جانبی که در اقتصاد ایجاد می کنند، چالش زا هستند. پررنگ شدن بخش های خاصی از اقتصاد و تضعیف دیگر بخش ها موجب خواهد شد تا بی عدالتی درآمدی ایجاد شود که این مساله خود چالشی بزرگ برای اقتصاد محسوب می­شود. 

اضافه بر این، در مساله بحران شیوع کرونا، یک آسیب سوم نیز ایجاد می شود و آن افزایش قابل توجه بی­عدالتی و نابرابری است. در این راستا، با توجه به اینکه ماشین ها به ویروس کرونا آلوده نمی شوند، آن ها برای صاحبان کسب و کارها، گزینه های جذاب تری به نظر می رسند (این مساله مخصوصا در بخش هایی که در آن ها به کارگران غیرماهر نیاز است بیش از همه صدق می کند). از این رو، با توجه به اینکه مردمی که درآمد پایین دارند، عمده درآمد خود را خرج خرید کالاهای اساسیشان می کنند، هرگونه اتوماسیون و حذف نیروی کار، چالش های جدی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایجاد خواهد کرد. 

در راس این مشکلات و چالش ها، دو دلیل برای بدبینی هرچه بیشتر ما وجود دارد. اول، در حالی که سیاست­های پولی می توانند به برخی شرکت ها کمک کنند تا با محدودیت های خود در بحث نقدینگی(که به طور موقت ایجاد شده) مواجه شوند، این موضوع نه می تواند مشکلات مربوط به پرداخت دیون آن ها را رفع کند و نه قادر است اقتصاد را در شرایطی که نرخ های بهره تقریبا نزدیک به صفر هستند، تحریک کند. 

اولویت های کوتاه مدتِ اقتصادی، از زمان آغاز بحران شیوع ویروس کرونا، کاملا آشکار و مشخص بوده اند. در بدیهی ترین حالت، به اولویت های بخش بهداشت و سلامت باید توجه شود(در این راستا می توان به تهیه اقلام بهداشتی مورد نیاز مردم و تجهیز کامل مراکز درمانی اشاره کرد). این مساله به طور خاص از اهمیت برخوردار است زیرا تا روند شیوع ویروس کرونا متوقف نشود، هیچ گونه برنامه ای در جهت بهبود شرایط اقتصادی، قابل اجرا نخواهد بود. در عین حال، اقدامات و سیاست هایی نظیر حمایت از آسیب پذیرترین اقشار جامعه، فراهم کردن نقدینگی لازم جهت ممانعت از بروز ورشکستگی های قابل پیشگیری، و همچنین حفظ ارتباط میان کارگران و کارمندان با شرکت هایشان، کاملا ضروری هستند. محیا کردن این شرایط جهت فراهم ساختن زمینه مناسب با هدف بهبود سریع اقتصادی در زمان مناسب، یک اولویت جدی و مهم است. 

با این حال، علی رغم وجود این نکات برجسته و ضروری در دستورکارمان، هنوز انتخاب ها و تصمیمات سختی نیز وجود دارند که بایستی با شجاعت به سمت آن ها رفت و آن ها را عملیاتی کرد. ما نباید سیاست نجات اقتصادی را در قبال آن دسته از شرکت هایی دنبال کنم که حتی در دوره قبل از بحران شیوع ویروس کرونا نیز در حال سقوط بودند. این مساله موجب خواهد شد تا ما به دست خود روند رشد و پویایی اقتصادهایمان را محدود کنیم. از سویی، ما نباید به آن دسته از شرکت هایی که پیش از بحران شیوع ویروس کرونا به قدری بدهکار بودند که حتی نمی توانستند کوچکترین شوک ها را هم تحمل کنند، کمک کنیم. در این زمینه، بانک مرکزی آمریکا مکررا دچار اشتباه شده است و منابع مالی را هدر داده است. دولت ها نباید شرکت هایی را که در گرداب حماقت خود پیش از بحران شیوع ویروس کرونا گرفتار شده بودند، نجات دهند. 

از آنجایی که پاندمی ویروس کرونا مدت زیادی با ما خواهد بود، ما قادر خواهیم بود تا الگوها و اولویت هایی را که به بهترین وجه در دوره شیوع این ویروس، برایمان مفید هستند را شناسایی و آن ها را در سیاست های خود در نظر بگیریم. هنگامی که اپیدمی ویروس کرونا آغاز شد، جامعه آمریکا با بی عدالتی های عمیق نژادی و اقتصادی مواجه بود، استانداردهای حوزه بهداشت و سلامت در حال سقوط بودند، و آمریکا وابستگی عمیق و گسترده ای به سوخت های فسیلی داشت. اکنون که دولت ها منابع عظیم نقدینگی خود را برای مهار بحران، آزاد کرده اند، مردم این حق را دارند که از شرکت هایی که این منابع مالی را دریافت می کنند بخواهند تا در برقراری عدالت اجتماعی و نژادی، بهبود وضعیت بهداشت و سلامت، و حرکت به سمت یک اقتصادِ سبزتر و دانش بنیان، ایفای نقش کنند. این ارزش ها بایستی نه فقط در اینکه ما چگونه منابع مالی عمومی را اختصاص می دهیم، بلکه همچنین در شرایطی که ما با اتکا به آن ها، منابع مالی را به دریافت کنندگان اختصاص می­دهیم نیز لحاظ شوند. 

اینکه در برهه کنونی، دولت ها منابع مالی خود را به شیوه ای درست و مناسب هدایت کنند، می تواند نقش مهمی در بهبود اوضاع بازی کند. هیچ دلیلِ اقتصادی برای این سوال که چرا کشورها(نظیر آمریکا) نمی توانند برنامه های بازیابی و بهبود اقتصادی وسیع(فراگیر) و پایدار را اتخاذ کنند که آن ها را به سرعت به سوی تبدیل شدن به آن نوع از جوامعی رهنمون سازند که مدعی آن هستند، وجود ندارد. 

 

***نویسنده: جوزف استیگلیتز، وی استاد دانشگاه کلمبیا و برنده اسبق جایزه نوبل اقتصاد است.

*لینک:  https://www.project-syndicate.org/commentary/covid-2020-recession-how-to-respond-by-joseph-e-stiglitz-2020-06?a_la=english&a_d=5efb5d923a917f67b439d69f&a_m=&a_a=click&a_s=&a_p=homepage&a_li=covid-2020-recession-how-to-respond-by-joseph-e-stiglitz-2020-06&a_pa=curated&a_ps=main-article-a2&a_ms=&a_r=

منبع؛ الف