سردار محمدجعفر اسدی از همرزمان دفاع مقدس شهید سلیمانی و فرماندهان محور مقاومت، که در برنامه روایت حبیب به روایت‌هایی درباره حاج قاسم پرداخت و ماجرای دلسوزی شهید سلیمانی برای یکی از همرزمانش در ماجرای حوادث سال ۸۸ را روایت کرد.

سردار اسدی می گوید: ‌«بعضی ها  از دوستان خودشان هم رانده می شدند. یکبار در این باره از شهید سلیمانی سوال پرسیدم و او پاسخ داد، مگر این موضوع را در جبهه ندیده‌ای؟؛ گفتم بله، گفت باید به خاطر آن روزها دست او را گرفت. زمین خورده است. 

یکبار نزدیک ۱۲ شب جلوی درب خانه با حاج قاسم برخورد کردم، به او گفتم نامه فلانی را دیده‌ای؟ گفت نه شنیده‌ام. به خانه رفتم و نامه را برای او آوردم سپس به خانه ایشان رفتیم. تا ساعت ۲ نیمه شب حاج قاسم مدام می گفت حیف. چقدر با ایشان در جبهه بودیم. بیا و یک نامه بنویسیم، جعفر او باید برگردد و تو این موضوع را دنبال کن. ایشان خیلی زمان گذاشت و آن فرد برنگشت و در فتنه ۸۸ غرق شد. خدا می‌داند چه قدر برای او دلسوزی کرد. به خدا خیلی دلسوزی کرد. حاضر بود تمام زندگی اش را به پای او بریزد تا این فرد به بهشت بازگردد و به جهنم نرود.خبرآنلاین