از این رو میتوان گفت یکی از پیش نیازهای بهبود جامعه ایرانی و عبور از نابسامانیهای اقتصادی و فرهنگی، ارتقای سطح «سواد مصرف فرهنگی» آحاد جامعه است ، چراکه امروزه این مولفه به شدت مورد توجه دشمنان انقلاب قرار گرفته، و برای انحطاط و تنزل و حذف آن در جمهوری اسلامی به شدت تلاش و برنامه ریزی های پیچیده میکنند، تا در پرتو آن سبک زندگی ایرانی را به سمت سبک زندگی منحط غربی تنزل دهند . 

لازم به ذکر است که دایره مصادیق «کالاهای فرهنگی» طیف وسیعی از اجناس فکری و فرهنگی را در بر میگیرد، و موجب تغییر و تحول در سبک زندگی و دیدگاه افراد میگردد. کالای فرهنگی شامل هر ابزار فکری و معنوی و فرهنگی و ... میتواند باشد که بطور مستقیم یا غیر مستقیم با دستگاه محاسباتی و بینش و منش افراد درگیر است.  نظیر کالای مکتوب (اعم از روزنامه، مجله، کتاب، نشریه، و ...) ، رسانه‌ های صوتی تصویری، رسانه های مجازی، اجناس هنری، انواع و اقسام سرگرمی ها و اسباب بازیها و ...

امروزه مصرف فرهنگ و کالاهای فرهنگی، فعالیتی اجتماعی و کرداری روزمره است، و از عوامل ارتقاء یا انحطاط یک فرد یا جامعه محسوب میگردد.  به واسطه همین کردارهایی که ما مصرف فرهنگی و خرید کالای فرهنگی مینامیم، فرهنگ تولید و بارور و غنی تر گشته، و سبک زندگی به سمت تعالی حرکت میکند. اهمیت مصرف کالای فرهنگی تا آنجاست که سبک خاص زندگی ما را شکل داده، نیازها و تمایلات ما را سامان بخشیده، مواد لازم برای تولید تخیلات و رویاهایمان را فراهم کرده، نشان دهنده میزان تفاوتها و تمایزات اجتماعی میگردد .

جامعه ایران هم در سالیان اخیر با گسترش شهرگرایی، رشد صنعت و تولید انبوه کالاها و به مدد رسانه های ارتباطی و موج تبلیغات کالاها با پدیده مصرف گرایی به طور عام و مصرف کالاهای فرهنگی به طور خاص به اشکال گوناگون مواجه شده است. به طوری که با بالا رفتن سطح زندگی و رفاه، نیازهای تفریحی و فرهنگی برای گذران اوقات فراغت پدیدار شد، تا جاییکه کم کم دولتها نیز که در آغاز مداخله و مشارکت در امور فرهنگی و تفریحی را از وظایف خود نمیدانستند، به دنبال مداخله در امور اقتصادی، به سیاستگذاری درامور فرهنگی نیز پرداختند. 

مجموعه نمایشگاه های کتاب، جشنواره  های فیلم و تئاتر، نمایش فیلمهای سینمایی کوتاه و بلند، برگزاری کلاسها و جشنواره های موسیقی، برپایی نمایشگاه های مجلات و مطبوعات،  و نظایر آن از یک طرف نشان دهنده میزان تمایل و توان دولت به دخالت در مصرف کالاهای فرهنگی است، و از طرف دیگر  حکایت کننده پیوستن بسیاری از آحاد ملت، به خصوص جوانان، به صف مصرف کنندگان فرآورده های فرهنگی است. 

در حال حاضر، درایران دستگاههای گوناگونی همچون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت علوم تحقیقات و فن آوری، صدا و سیما، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ، وزارت آموزش و پرورش، کانونهای فرهنگی ، و ...  به امر همگانی کردن فرهنگ و لزوم مصرف کالای فرهنگی میپردازند.

تقلیل خرید کالای فرهنگی، پیامد فقدان حمایت از کالای ایرانی

 یکی از پرسشهایی که بعضا در جامعه مطرح میشود اینست که : فقدان تعصب برای خرید کالای ایرانی ، و نیز بی توجهی مسئولین نسبت به واردات بی‌رویه و قاچاق ، چگونه مردم را فقیر کرده، قدرت خرید آحاد ملت را کاهش داده، به تشدید فاصله های طبقاتی کمک نموده، و در نهایت اقبال برای خرید و مصرف کالای فرهنگی را تقلیل میدهد؟

در پاسخ باید بگوییم : هنگامی که فرهنگ سازی برای خرید کالای ایرانی انجام نشده باشد، کالایی خارجی از طریق قاچاق یا واردات رسمی در بازار ایران عرضه می‌شود، و درنتیجه  سهم تولیدکننده ایرانی را از بازار کم می‌کند، و این سلسله در نهایت به بیکاری، رکود ، کاهش قدرت خرید، و کاسته شدن از میزان مصرف کالای فرهنگی منجر میگردد. 

برای مثال اگر بازار ایران ظرفیت فروش روزانه ۱۰۰ دستگاه یخچال را دارد، هرچقدر یخچال وارداتی خارجی بیشتر شود، تولیدکننده ایرانی کمتر و کمتر خواهد فروخت. از طرف دیگر متاسفانه امروزه شاهد هستیم که در پرتو مدیریت خسته و ناکارآمد دولتمردان ، قدرت تبلیغاتی فروشندگان اجناس خارجی و واردکنندگان فرصت طلب، به قدری زیاد شده است که به راحتی می‌توانند سهم خود را در بازار برای فروش و عرضه اجناس خارجی بیشینه کنند، و متقابلا فرصت خودنمایی را از تولید کنندگان داخلی سلب نمایند.

 نتیجه این میشود که مصرف‌کننده ایرانی جنس خارجی را بر کالای وطنی ترجیح میدهد، و اقدام به  خرید اجناس وارداتی مشابه داخلی کرده، فلذا تولیدکننده ایرانی بتدریج دیگر نمی‌تواند محصولات خود را در بازار به فروش برساند، پس از مدتی دچار رکود(ناتوانی در فروش تولیدات) می‌شود و چون درآمدی ندارد که حقوق کارکنان و هزینه‌های دیگر تولید را بپردازد، ورشکست می‌شود و کارکنان و کارگرانش را اخراج می‌کند، و در نهایت کارگران آن کارخانه با بحران بیکاری و کمبود معیشت مواجه شده، و اقبال خود برای خرید کالای فرهنگی را از دست میدهند.

این کارکنان و کارگران اخراج شده، اگر تا دیروز خودشان نیز کالای خارجی مصرف می‌کردند و نسبت به کالای وطنی غیرت و تعصب نداشتند، امروز دیگر با اخراجشان از کارخانه ، هیچ حقوقی نمی‌گیرند و پولی ندارند که آن کالاهای وارداتی را مصرف کنند. لذا گرفتار فقر می‌شوند و این فقر و ناتوانی برای مصرف (اعم از مصرف کالای فرهنگی یا غیر فرهنگی) ، بسان یک زنجیره به هم پیوسته حوزه‌های دیگر تولید را نیز دچار رکود و ورشکستگی و بحران بیکاری می‌کند.

در این میان، کسانی به ثروت‌های کلان می‌رسند که پول نفت را به دلار از دولت گرفته‌اند و با آن واردات اجناس بیگانه انجام داده‌اند. اینها از دولت دلار می‌گیرند، با دلار از خارج کالا می‌خرند و وارد کشور می‌کنند. پس از فروش کالاهای وارداتی، سود کلان خود را برداشته و بابت دلاری که از دولت گرفته‌اند، ریال به دولت پرداخت می‌کنند. شعار اینها هم غالبا این است که "مصرف کننده حق دارد کالای باکیفیت خارجی مصرف کند".

اینگونه است که بی توجهی و اهمال مردم نسبت به خرید کالای ایرانی، و از طرف دیگر چشم امید داشتن دولتمردان غربزده به کدخدا برای حل نابسامانیهای اقتصادی ، و نیز ارسال پالس مذاکره مجدد با آمریکا همزمان با اعلام خبر پیروزی جو بایدن و بعد از مشاهده هفت سال خسارات برجام، ، و نیز عدم جدیت و ممانعت دولتمردان غربگرا نسبت به واردات بی رویه، موجب این میگردد که کارگران و مردم عادی روز به روز فقیرتر و بیکارتر شده ، اقبال و انگیزه برای خرید و مصرف کالای فرهنگی کمرنگ شده،  و از طرف دیگر مافیای واردات را با پول نفت ثروتمندتر و ثروتمندتر گردیده، و فاصله های طبقاتی تبدیل به دره های وحشتناک شکاف طبقاتی شود، و سبک زندگی مردم بخاطر عدم مصرف کالای فرهنگی روز به روز تقلیل پیدا کند. 

حمایت از کالای ایرانی؛ زمینه ساز مصرف کالای فرهنگی

باید قبول کرد ﺗﺎ زمانیکه مردم به اهمیت حمایت از کالای ملی پی نبرده، و تعصب لازم برای خرید کالای وطنی را در دستور کار خویش قرار نداده باشند، و تا زمانیکه در ﺑﺮ ﭘﺎﺷﻨﻪ اقتصاد لیبرالی و واردات ﺑﯽ روﯾﻪ اجناس ﻗﺎﭼﺎق و ﻏﯿﺮﻗﺎﭼﺎق ﮐﺎﻻی ﺧﺎرﺟﯽ ﻣﯽ ﭼﺮﺧﺪ، ﻣﺎ دﻻرھﺎی ﻧﻔﺘﯽ را ﻣﺜﻞ ﺧﻮد ﻧﻔﺖ ﺑﻪ ﺣﻠﻘﻮم شرکتهای اروپایی و آمریکایی و کره ای و ... خواهیم ریخت، و در چنین شرایطی ﭼﺮاغ ﺻﻨﻌﺖ و اﻣﯿﺪ ﺑﻪ ﻓﺮدای ﺑﮫﺘﺮ در جمهوری اسلامی روﺷﻦ ﻧﺨﻮاھﺪ ﺷﺪ، و در نتیجه  پول کافی برای خرید و مصرف کالای فرهنگی در دست مردم قرار نخواهند داشت. 

از این رو ضروری است ﺗﺎ در مدارس ابتدایی و راهنمایی این مطلب به کودکان و نوجوانان آموزش داده شود که تا وﻗﺘﯽ ﮔﺎﻧﺪی وار، ﭘﺎرﭼﻪ دﺳﺖ ﺑﺎﻓﺖ ھﻤﻮطﻦ ﺧﻮد را ﺟﺎﯾﮕﺰﯾﻦ ﭘﺎرﭼﻪ ھﺎی ﺧﺎرﺟﯽ ﺑﺎﻓﺘﻪ ﻧﮑﻨﯿﻢ، ﺑﺎﻓﺖ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﻣﺎ از ھﻤﯿﻦ ﺟﻨﺲ ﺧﻮاھﺪ ﺑﻮد ﮐﻪ ھﺴﺖ، و همچنان پارچه ایرانی از ﺗﺎر ﺑﯿﮑﺎری و از ﭘﻮد ﻋﻘﺐ ﻣﺎﻧﺪﮔﯽ رﻗﻢ خواهد خورد! 

 متاسفانه باید گفت میل به مصرف کالای غربی و روحیات غربزدگی که بعضا در جان و روح کاخ نشینان و ثروتمندان و مرفهین بی درد مستولی شده است، سبب گشته که عده ای از مردم کالای خارجی را به چشم اعجاب و بزرگداشت ببینند،کالای داخلی را نامرغوب و بد تصور کرده، و انگیزه برای خرید کالای ایرانی را از دست بدهند. ﻗﺪﯾﻤﯽ ھﺎ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻨﺪ، «ھﻨﺮ ﻧﺰد اﯾﺮاﻧﯿﺎن اﺳﺖ و ﺑﺲ» ، اما اﻣﺮوزه  متاسفانه بخاطر عدم فرهنگ سازی برای خرید کالای بومی، کارمان را به آنجا کشیده شده که ﮐﺎﻻھﺎی رنگارنگ و تزئینیﺧﺎرﺟﯽ را ھﻨﺮﻣﻨﺪاﻧﻪ در ﺧﺎﻧﻪ بچینیم، و از آن ضرب المثل «ھﻨﺮ ﻧﺰد اﯾﺮاﻧﯿﺎن اﺳﺖ و ﺑﺲ» فقط هنر خوب چیدن مصنوعات اروپایی و کره ای  و ژاپنی و ... در ویترین منازلمان ﺑﺮاﯾﻤﺎن باقی ﻣﺎﻧﺪه اﺳﺖ!. 

از این رو به منظور پیشگیری از چنین سرنوشت تلخ و فلاکت باری میبایست به فرزندانمان از دوران تحصیلات اولیه اینطور القا و تلقین نماییم ﮐﻪ اگر احیانا ﮐﺎﻻی وطﻨﯽ، ﮐﯿﻔﯿﺖ چندان مرغوبی هم ﻧﺪارد، ﮐﯿﻔﯿﺖ را ھﻢ ﻣﻦ و ﺷﻤﺎ در ﻣﻘﺎم ﺗﻮﻟﯿﺪﮐﻨﻨﺪه مسئولیت داریم که ﺑﮫﺒﻮد ﺑﺒﺨﺸﯿﻢ ، و در ﻣﻘﺎم ﻣﺼﺮف ﮐﻨﻨﺪه وظیفه داریم که با تعصب در خرید کالای ایرانی، ﺗﻮﻟﯿﺪﮐﻨﻨﺪﮔﺎن را تشویق و وادار ﺑﻪ ﺧﻮب ﺗﻮﻟﯿﺪ ﮐﺮدن نماییم.

تمام آحاد ملت شریف ایران وظیفه تاریخی و ملی و انقلابی دارند با حمایتشان از کار و سرمایه و تولید ایرانی، ﮐﺎﻻی اﯾﺮاﻧﯽ از ﭼﻨﺎن کیفیت و شهرتی ﺑﺮﺧﻮردار ﺷﻮد ﮐﻪ تداعی گر و نماد افتخار آمیز ﭘﺮﭼﻢ اسلام و ایران ھﻢ در داﺧﻞ، ھﻢ در ﺧﺎرج گردد ، و اﯾﻦ از ﺧﻮد ﻣﺎ ﺑﺮ ﻣﯽ آﯾﺪ و ﺑﺲ؛ و ﺑﺮای اﯾﻦ ھﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﯾﮏ ﻧﮫﻀﺖ حمایتگرایی از تولید ملی ﺷﮑﻞ ﺑﮕﯿﺮد، ﺗﺎ ﺑﺎ در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻦ ھﻤﻪ ﺟﻮاﻧﺐ ، ﻣﺼﺮف ﮐﺎﻻی اﯾﺮاﻧﯽ را ﺑﺮای اﯾﺮاﻧﯽ، به ﯾﮏ ھﺪف و ﯾﮏ اﻣﮑﺎن ﺗﺒﺪﯾﻞ ﮐﻨﺪ. اﻣﮑﺎﻧﯽ ﺷﺎﯾﺴﺘﻪ ﺑﺮای ﺑﮫﺘﺮ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮدن و ھﺪﻓﯽ ﺑﺰرگ ﭼﻮن ﺳﺮ ﺑﻠﻨﺪی انقلاب اسلامی، و ﺳﺮ اﻓﺮازی اﯾﺮان اسلامی. 

اﯾﻦ آرمان بلند اما دست یافتنی، اراده و ﻋﺰم ﻣﻠﯽ و خود باوری و اعتماد به نفس ملی ﻣﯽ طﻠﺒﺪ، واﻻ ﺗﺎ ﭘﺪر ﺧﺎﻧﻮاده در کیفیت ﺗﻮﻟﯿﺪ ﮐﻢ ﻣﯽ ﮔﺬارد و ﮐﺎﻻی ﮐﯿﻔﯽ ﺗﻮﻟﯿﺪ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ، و ﺗﺎ ﻣﺎدر ﺧﺎﻧﻮاده، دﺳﺘﻤﺰد ﺷﻮھﺮش را در راه ﺧﺮﯾﺪ برندهایﺧﺎرﺟﯽ ﻣﺼﺮف ﻣﯽ ﮐﻨﺪ، مسلما پیامدش این خواهد بود که ﭘﺴﺮ و دﺧﺘﺮ ﺧﺎﻧﻮاده ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺟﻤﻊ ﺑﯿﮑﺎران و کارجویان و منتظر نشستگان ﺑﭙﯿﻮﻧﺪﻧﺪ، ﭼﺮا ﮐﻪ خطای هر یک از ﭘﺪر و ﻣﺎدر، در حکم دو ﻟﺒﻪ ﯾﮏ ﻗﯿﭽﯽ ھﺴﺘﻨﺪ که سر رشته ﺗﻮﻟﯿﺪ و ﮐﺎر داﺧﻠﯽ را ﻗﻄﻊ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ؛ و ﯾﮏ ﻟﯿﻮان آب ھﻢ روﯾﺶ ﻣﯽ ﻧﻮﺷﻨﺪ، و به زبان بی زبانی میگویند: ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﮐﺎرﮔﺮان ﭼﯿﻨﯽ و آلمانی و فرانسوی و ﮐﺮه ای و ﻣﺎﻟﺰﯾﺎﯾﯽ و ھﺰار ﺟﺎی دﯾﮕﺮ.

باید دانست که ﺑﺎ ﻗﻄﻊ حمایت از ﺗﻮﻟﯿﺪ ملی، ھﻢ اﻣﯿﺪ ﺑﻪ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻗﻄﻊ ﻣﯽ ﺷﻮد ، و ھﻢ اﻣﯿﺪ ﺑﻪ زﻧﺪﮔﯽ، و هم امید به داشتن درآمد مکفی برای خرید کالای فرهنگی و مصرف فراورده های فرهنگی،  آن وﻗﺖ ﺷﺎھﺪ ﯾﮏ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺧﻤﻮده ﺑﺎ ﻣﺮدﻣﺎن ﺑﯽﻧﺸﺎط و بی فرهنگ و بیگانه از تعالیم اسلام ﺧﻮاھﯿﻢ ﺑﻮد،  ﮐﻪ «ﻣﺮگ را ﻗﺴﻄﯽ زﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ»، و وابسته و اسیر بیگانگان شده اند!

اهمیت فرهنگ «حمایت از کالای ایرانی» در کلام رهبری

رھﺒﺮ ﻓﺮزاﻧﻪ اﻧﻘﻼب در دﯾﺪار عمومی خویش با مردم در ابتدای سال 1397 درحرم مطهر رضوی فرمودند : 

«ما نسبت به اقتصاد ملّیِ خودمان باید تعصّب داشته باشیم؛ مصرف جنس خارجی یکی از عیوب مهمّ ما است؛ ما بایستی تعصّب داشته باشیم نسبت به مصرف داخلی و جنس داخلی و اقتصاد ملّی‌مان. جوانهای ما تعصّب دارند نسبت به فلان تیم فوتبال؛ یکی طرف‌دار تیم قرمز است، یکی طرف‌دار تیم آبی است، [آن هم] با تعصّب؛ و حتّی [تعصّب به] تیم‌های خارجی؛ یکی طرف‌دار تیم رئال است، یکی طرف‌دار تیم [دیگر]؛اینها تعصّب نسبت به این تیم‌ها دارند؛ اگر همین مقدار و همین اندازه تعصّب را نسبت به اقتصاد ملّی و تولید داخلی داشته باشیم، بسیاری از کارهای ما اصلاح خواهد شد»

ایشان در ادامه فرمودند : 

«کالای ایرانی یعنی محصول نهایی کار و سرمایه و فعّالیّت اقتصادی و ذهن و ابتکار و همه‌چیز. سرمایه‌گذار با سرمایه‌ی خود، کارگر با کار خود، طرّاح با ذهن خود و با دانش خود، اینها همه تلاش میکنند و محصول [کار آنها] میشود کالای ایرانی. بنابراین چیز باعظمتی است، چیز بسیار مهمّی است؛ این را بایستی حمایت کرد. در حمایت از این کالای ایرانی -که محصول تلاش فعّالان اقتصادی و فعّالان کارگری و سرمایه‌گذاران و برنامه‌ریزان و طرّاحان و مانند اینها است- هم مردم نقش دارند به‌عنوان تولید‌کننده‌ی کالای ایرانی، هم مردم نقش دارند به‌عنوان مصرف‌کننده‌ی کالای ایرانی؛ هم باید تولید کنند، هم باید مصرف کنند؛ هم باید در تولید تلاش کنند -که حالا عرض میکنم کارهایی را که باید انجام بگیرد- هم باید در مصرف مراقبت بکنند که کالای ایرانی مصرف کنند؛ و این هم یک وظایفی را بر عهده‌ی مردم و بر عهده‌ی مسئولین دولت قرار میدهد؛ مخاطب این شعار، هم مردمند، هم مسئولانند.»

با توجه به فرمایشات رهبر معظم انقلاب در باب اهمیت فرهنگ سازی برای حمایت از کالای ایرانی، و لزوم نگاه به داخل داشتن و ضرورت پرهیز از اعتماد به کمکها و نسخه هاای غربی  برای سامان یافتن امور اقتصادی و معیشتی مردم، به این نتیجه میرسیم که بمنظور رونق دادن به مصرف کالای فرهنگی، وجهه همت و ﺗﻼش هر ایرانی باید در درجه اول معطوف به این باشد ﮐﻪ ھﻢ ﺧﻮدش ﮐﺎﻻی ﺳﺎﺧﺖ وطﻦ را ﻣﺼﺮف کند، و ھﻢ ھﺮ ﺟﺎ صدایش ﻣﯽرﺳﺪ با صدای رسا اعلام کند ﮐﻪ : ﻣﺼﺮف ﮐﺎﻻی اﯾﺮاﻧﯽ ﺑﺎ ﮐﯿﻔﯿﺖ ٧٠ درﺻﺪ، از ﮐﺎﻻی ﺧﺎرﺟﯽ ﺑﺎ ﮐﯿﻔﯿﺖ ١٠٠درﺻﺪ ارﺟﺤﯿﺖ دارد، ﭼراکه ﺑﺎ ﻣﺼﺮف ﮐﺎﻻی داﺧﻞ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﯿﻢ ﺗﻮﻟﯿﺪﮐﻨﻨﺪﮔﺎن را ﺑﻪ ﺑﮫﺒﻮد ﮐﯿﻔﯿﺖ وادار ﮐﻨﯿﻢ و ﭘﻮﻟﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﭘﺮدازﯾﻢ «حاصل عرق جبین و کد یمین» ﺧﻮدمان باشد، ﻧﻪ اﯾﻨﮑﻪ ﭘﻮل ﻣﻦ  صرف خرید اجناس لوکس و تجملاتی خارجی گردد، و کارخانه‌های کشور ﺑﯿﮕﺎﻧﻪ را آﺑﺎد ﮐﻨﺪ، آن ھﻢ ﺑﻪ ﻗﯿﻤﺖ وﯾﺮاﻧﯽ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﻮد ﻣﺎ، و از دست رفتن فرصتهای شغلی برای جوانان خودمان.

خلاصه مطلب آنکه با توجه به نقش مصرف کالای فرهنگی در ارتقاء سبک زندگی ایرانی اسلامی، و با توجه به نقش حمایت از کالای ایرانی در ارتقاء قدرت خرید برای تهیه کالای فرهنگی، به این ادراک از واقعیت دست می یابیم که برای رونق دادن به بازار کساد کالای فرهنگی ، میبایست در درجه اول ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺼﺮف ﮐﺎﻻی اﯾﺮاﻧﯽ و ﻧﯿﺰ ﺗﻮﻟﯿﺪ ﮐﺎﻻی ﮐﯿﻔﯽ وطنی، مسئولین و مردم یک ﺗﺎﻣﻞ، ﺗﺠﺪﯾﺪﻧﻈﺮ و اﻗﺪام جدی نمایند، تا در پرتو آن تعصب و غیرت ملی برای خرید کالای وطنی، علاقه و امکان و درآمد سرشار برای خرید و مصرف کالای فرهنگی بستر سازی گردد.

بنابراین اگر مسئولین تصمیم ساز و تصمیم گیر کشور نگاه به بیرون و اعتماد به غرب و اتخاذ دیپلماسی التماسی را به کنار گذاشته، اندکی عقلانیت و آینده نگری و لزوم حمایت از کالای ایرانی را مد نظر قرار داده، و از گذشته پرخسارت اعتماد به غرب عبرت بگیرند، و مردم نیز تعصب نسبت به خرید کالای ساخت ایران را در دستور کار خود قرار دهند، مطمئنا راه برای رونق تولید و بیشینه شدن ثروت عمومی باز خواهد شد، و امید است که از این رهگذر ، رغبت و توان اقتصادی برای خرید کالای فرهنگی افزایش یافته، و نیز میزان مصرف فراورده های فرهنگی سالم و بومی و اسلامی بالا رود.

رسول رضایی؛پژوهشگر حوزه علمیه اصفهان