خبر مازندران نوشت:
پارت اول/ ویدئویی از یک مدرسه غیرانتفاعی قائمشهر در فضای به‌شدت محدود شده مجازی دست‌به‌دست می‌شود. کلیدواژه گنگستر را محال است نشنیده باشی. لازم نیست مازنی باشی، ریتم آهنگ #مجید_احمدی دل یک ملت را برده!
موجی به راه افتاده، شبیه «از تهران تا توکیو» قطعا اگر مثل دو سال پیش بود الان رکورد ساسی_مانکن را زده بود!
در فضای محدودِ کلاس که سقفش به شکل نامتعارفی کوتاه است بدجور این آهنگ دل دانش‌آموزان را برده. صدف خانم که یک بلاگر است شیوه امروزی را برای آموزش کتاب‌های درسی برگزید، طبیعی است بچه‌های دهه نودی با ما که زمستان را کنار بخاری‌های نفتی چکه‌ای کتک خوردیم و تحقیر شدیم فرق می‌کنند.
آنها در مدرسه انتفاعی درس می‌خوانند، فوکولی هستند، باباهایشان برای تحصیل فرزندانشان پول خرج می‌کنند، پس با سیستم چهل سال پیش آنها را قضاوت نکنیم.
پارت دوم/ موجی که به راه افتاد باعث دلخوری عده‌ای شد، راستی‌حسینی خود ما هم ناراحت‌ایم. چه بر سر فرهنگ و تربیت نسل حاضر آمده که این‌جور موسیقی‌های مبتذل بین بچه‌ها طرفدار پیدا کرده؟ قطعا با تغییراتی که در این سال‌ها در مسیر آموزش افتاده، باید خودمان را آپدیت می‌کردیم. تغییر شیوه‌های آموزش، هوشمندسازی مدارس امری قطعی است، لازمه مواجه با این تغییرات اما دست پُرفرهنگی است، نه اینکه با دو دست خالی بر سرمان بزنیم.
اما خبر اخراج معلم این کلاس و تعطیلی مدرسه به خبر داغ فضای مجازی تبدیل شده، مدیران آموزش‌وپروش دم‌دستی‌ترین راه را برگزیدند. «صورت‌مساله را پاک می‌کنیم تا دل دلسوزان نظام کمتر به درد بیاید»
بدیهی بود این اتفاق می‌افتد اما چرا ما نسبت به وقوع آن معترض هستیم؟!
پارت سوم/ مدیرکلی که بعد از ۳۵ سال خدمت دم نماینده مجلس، استاندار و وزیر را دیده تا یکسال بیشتر بماند باید جواب ما را بدهد، شما خودتان تخلف کردید، این سی‌وچند سال چه بذری در خاک نظام تعلیم‌وتربیت کاشتید که هر روز یک مدل غنچه از یک نقطه وا می‌شود. کاری که کردید کاری دم‌دستی بود. به نظر باید از توان و ظرفیت چنین آدمی جای دیگر به شکل‌شایسته‌تری استفاده می‌کردید!
وقتی به صفحه این خانم معلم_بلاگر هدایت شدیم شیوه‌های جذابی از آموزش مفاهیم درسی را تماشا کردیم که ما را مجاب کرد از همین ساعت جزو فالورهایش شویم.
پارت آخر/ اخراج مدیران کم‌کم در مازندران به پاندامی تبدیل می‌شود، از روزی که حسینی‌پور بخشدار مرکزی گلوگاه را اخراج کرد این رویه باب شده برای اینکه حرفت را به کرسی بنشانی ژست مدیریت بگیر و سروصدا راه بی‌انداز. مدیران را باید اخراج کرد تا درس عبرت بشود. شد؟!
سید روح الله شجاعی کیاسری؛ روزنامه‌نگار مازندرانی