آزمون سراسری سال 96 پنجشنبه و جمعه گذشته برگزار شد. به گفته مسئولان در
آزمون امسال نزدیک به 930 هزار نفر ثبتنام کردهاند که حدود 149 هزار نفر
در گروه آزمایشی علومریاضی و فنی، حدود 184 هزار نفر در گروه آزمایشی
علومانسانی، حدود 11 هزار نفر در گروه هنر و حدود هفتهزار نفر در گروه
زبانهای خارجی ثبتنام کردهاند. نکته قابل تامل اما این بود که حدود 581
هزار داوطلب خواستار رقابت در گروه آزمایشی علومتجربی بودهاند! علامت
تعجب به این علت است که مجموع داوطلبان سایر گروهها به تعداد داوطلبان
گروه آزمایشی تجربی نمیرسد.
آمار سال 95 نیز از رشد داوطلبان گروه تجربی خبر میداد بهطوری که در
آزمون سال 95، از 860 هزار و 437 نفر ثبتنامکننده، 162 هزار و 879 نفر در
گروه آزمایشی علوم ریاضی و فنی، 519 هزار و 488 نفر در گروه آزمایشی
علومتجربی، 161 هزار و 500 داوطلب در گروه آزمایشی علومانسانی، 9 هزار و
881 نفر در گروه آزمایشی هنر و 6 هزار و 361 نفر در گروه آزمایشی زبان
خارجی متقاضی شدهاند با این تفاوت که در آزمون امسال 20 هزار نفر رشد کرده
است.
اگر از مقایسه تعداد داوطلبان سالهای مختلف بگذریم، نکته قابلتامل در
آمار متقاضیان شرکتکننده در گروههای آزمایشی است. طبق آمار منتشرشده
نزدیک به 78 درصد شرکتکنندگان دو گروه علومتجربی و ریاضی و فنی را برای
ادامه تحصیل خود در مقطع دانشگاهی برگزیدهاند که داوطلبان علومتجربی سهمی
62 درصدی دارند. همین آمار و ارقام با کمی اختلاف در سال 95 و سالهای قبل
نیز در حال تکرار است. این آمار نشان از افزایش علاقه داوطلبان کنکور طی
سال اخیر به رشتههای پزشکی دارد.
اگر کمی به عقب بازگردیم همواره هنگام هدایت تحصیلی و انتخاب رشته ملاک
اصلی دانشآموزان این بود که کدام رشته آینده شغلی بهتری دارد. به نظر
میرسد با توجه به همین گزاره بتوان تغییرات داوطلبان آزمون کنکور سراسری
را تحلیل و بررسی کرد.
این روزها به نظر میرسد با تغییراتی که در پی اجراییشدن نظام سلامت رخ
داده است، تلقی عمومی به زبانی عامیانه این شده که «این روزها نان در پزشکی
است» لذا اگر در گذشته دانشآموزان به تحصیل در رشتههای فنی و مهندسی
ترغیب میشدند، اکنون این میل فروکش کرده و داوطلبان متمایل به سمت
رشتههای علومتجربی شدهاند. حالا تصور عمومی این است که در پی اجرای نظام
سلامت، میزان حقوق پزشکان افزایش یافته و درآمد سرشار در دکترشدن است.
این در حالی است که براساس یک تحقیق انجامشده در سال 93، در سه سال گذشته
حدود 80 درصد دانشجویان در 20 رشته اصلی تحصیل میکردند بهطوری که
حسابداری با 230 هزار دانشجو بیشترین سهم را در میان رشتهمحلها به خود
اختصاص داده بود، پس از آن حقوق با 170 هزار دانشجو و کامپیوتر (نرمافزار)
در حدود 100 هزار دانشجو، مهندسی کامپیوتر (سختافزار) نیز دارای 80 هزار
دانشجو بود. در رشته مدیریت بازرگانی 70 هزار دانشجو، در رشته مدیریت دولتی
63 هزار دانشجو، در رشته مهندسی عمران که نهمین رشته پرجمعیت آن سالها
بود حدود 62 هزار دانشجو و در رشته روانشناسی حدود 60 هزار دانشجو تحصیل
میکردند.
این موضوع با در نظر گرفتن نرخ بیکاری بیشتر قابل تامل میشود. براساس
اعلام معاون مرکز آمار در اردیبهشت سال جاری، نرخ بیکاری در سال 95 به 4/12
افزایش یافته است. این آمار در سال 84، 5/11 درصد، در سال 89، 5/13 درصد و
در سال 92 این نرخ 4/10 درصد بوده است. نرخ بیکاری در قشر جوان و
دانشآموختگان نیز بیش از 30 تا 35 درصد عنوان شده است.
از سوی دیگر طبق مطالعات سازمان همیاری اشتغال دانشآموختگان جهاد دانشگاهی
در سال 93، جمعیت فعال کشور تا سال 1400 به 61 میلیون نفر خواهد رسید، در
نتیجه باید سطح اشتغال نیز از رشدی 5/2 درصدی در سال برخوردار باشد. به
بیان دیگر تا سال 1400 باید 29 میلیون فرصت شغلی در ایران ایجاد شود. این
فرصت شغلی باید متناسب با نیاز کشور و در تمام حوزهها رخ دهد و حالا
تقاضای حضور در رشتههای گروه علومتجربی بیش از سایر رشتههاست.
علت دیگری که میتوان درباره درخواست «دکتر شدن» نسلهای آینده شغلی
ارزیابی کرد، وضعیت نابسامان در بازار کار رشتههای مرتبط با فنی و مهندسی
است. سال گذشته بود که پس از اعلام رتبههای برتر کنکور ۹۵ مشخص شد یک
دانشجوی رشته مهندسی برق در دانشگاه صنعتی شریف، رتبه یک کنکور گروه
آزمایشی تجربی را کسب کرده است! اینکه چه چیز باعث شده دانشجوی یکی از
بهترین دانشگاههای «مهندسی» از ادامه تحصیل در این دانشگاه انصراف دهد و
در رشته پزشکی درس بخواند، تحلیلهای زیادی را در پی داشت که فصل مشترک
تمام این تحلیلها رکود و ورشکستگی در بازار کار فنی و مهندسی بود. چیزی که
نمود آن در تعطیلی کارخانهها هم دیده میشود.
نویسنده: محمد هدایتی