اتحادیه اروپا از چند ماه پیش اعلام کرده بود برای مقابله با تحریمهای آمریکا علیه ایران، قصد دارد یک کانال ویژه پرداخت مالی ایجاد کند که امکان ادامه همکاری اقتصادی با ایران را فراهم میکند. بنا بر ادعای اروپاییها ساز و کار فعالیت کانال ویژه مالی به این صورت بوده که از یک نظام اعتباری برای مبادله کالا میان ایران و کشورهای اروپایی استفاده میکند. کشورهای اروپایی ادعا میکنند از این طریق میتوانند بدون نیاز به بانکهای اروپایی یا پرداخت پول به ایران با این کشور تجارت کنند.
در ابتدای مطرح شدن این موضوع، مسئولان وزارت خارجه و بانک مرکزی با ذوق زدگی خاصی خبر از ارائه شدن مکانیسم مالی اروپا طی چند هفته و مدت زمانی محدود میدادند! در یکی از جلسات وزرای خارجه ایران و ۱+۴ که مهرماه ۱۳۹۷ در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک برگزار شد، تمام طرفها با صدور بیانیهای بر لزوم تهیه ساز و کار ویژه مالی با ایران تاکید کردند. اما امروز و با روشن شدن سیاست تعلل اروپاییها، وضعیت تغییر کرده و مقامات وزارت خارجه بدون قید زمان مشخصی از اعلام مکانیسم ویژه مالی اروپا، صرفا به بیان این مطلب که روند تهیه مکانیزم مالی اروپا در جریان است اکتفا میکنند. اکنون به دنبال پاسخ گویی به این سوالات هستیم که چرا اروپا در ایجاد کانال مالی تعلل می کند؟ اتحادیه اروپا چه آمال و اهدافی را در سر می پروراند؟ آیا اروپا از ترس تحریم های آمریکا تعلل می کند؟
SPVچیست؟
SPVکه مخفف عبارت Special Purpose Vehicle است، سیستمی است که با هدف ادامه همکاری تجاری اتحادیه اروپا با ایران حتی با وجود تحریم های آمریکا طراحی شده است بدین صورت که کشورهای اروپایی با استفاده از این کانال مالی در ازای خرید نفت ایران، هزینههای فروش و صادرات کالاهای خود به ایران را دریافت میکنند. به عبارت دیگر، SPV همچون یک شرکت برای تسویه مالی تجارت با ایران به دور از حلقه های مالی متداول است. به عنوان نمونه در این ساختار ایران می تواند به اسپانیا نفت بفروشد و اعتبار مالی لازم برای پرداخت به یک شرکت آلمانی را که به ایران کالا یا خدمات داده است تامین کند و پول از طریق خاک اروپا بین دو شرکت مبادله شود.
وابستگی اروپا به آمریکا
بعد از جنگ جهانی دوم که کشورهای اروپایی خسارت های فراوانی در زمینه های مختلف متحمل شده بودند، به دنبال راهکاری در جهت خسارت های تحمیل شده به خود بودند. اروپایی ها استفاده از توانایی ها و ابزارهای خارج از قاره سبز را اتخاذ کردند. در واقع وابستگی به یک منبع خارجی برای جبران خسارت های خود. به همین منظور اروپایی ها تمایل به سمت آمریکا پیدا کردند و واشنگتن براساس طرح مارشال کمک های خود را به اروپا روانه کرد. طرح مارشال به عنوان موفقیتآمیزترین پروژه سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا پس از جنگ جهانی دوم است، این طرح به بسیاری از کشورهای اروپای غربی کمک کرد تا اقتصاد خود را پس از جنگ بازسازی کنند.
این طرح یک برنامهریزی بلند مدت برای خلق یک بازار توانمند برای خرید محصولات آمریکایی بود که عملاً از تسلط کمونیسم در اروپا جلوگیری میکرد. در مقابل این طرح در اروپای غربی اتحاد جماهیر شوروی که عملاً مانع بهرهمندی بلوک شرق از این کمکها شده بود دست به ابتکار عمل زد و در سال ۱۹۴۷ سازمانی بینالمللی را تحت عنوان کمکان با هدف مبارزه با طرح مارشال تشکیل داد. در واقع اجرای طرح مارشال به منزله وابستگی کامل اروپا به آمریکا و عملا اقتصاد کشورهای اتحادیه اروپا به آمریکا گره زده شد.
ناتوانی اروپا در ایجادکانال مالی
اکنون به سوال مطرح شده در ابتدای موضوع باید بپردازیم که چرا اروپا در ایجاد سازوکار مالی تعلل می کنند، پشت پرده ماجرا چیست؟
1- اروپا وابستگی خاصی به اقتصاد آمریکا دارد و اقتصاد این دو از هم جدا نیست. چه در سطح واردات و صادرات و چه در سطح تبادلات بانکی. مطابق آخرین آماری که مرکز آمار اتحادیه اروپا منتشر کرده، در سال 2016 م ، صادرات کالای کشورهای عضو اتحادیه اروپا به آمریکا۳۶۲ میلیارد یورو بوده است.
2- بزرگترین بانک های اروپایی وابسته به امریکا هستند و هرگونه تبادل بانکی از سوی بانک های اروپایی توسط آمریکا رهگیری می شود؛ به گونه ای که در هر بانک اروپایی و هیئت مدیره آن، یک شخص از سوی آمریکایی ها گماشته شده است و در واقع این فرد نماینده دولت آمریکا محسوب می شود. بنابراین براساس اصل ماشه و همچنین تحریم های آمریکا همچونs 722، دولت آمریکا این توانایی را دارد که کشورهای اروپایی را براساس رویکردهای تحریمی دچار مشکل کند. از آنجایی که منافع اقتصادی اروپا توسط آمریکا در بحث تجارت و خدمات برآورده می شود و یک نوع درهم تنیدگی میان اروپا و آمریکا وجود دارد، سخت است اروپا تجارت با ایران را به شرط تحریم به آمریکا ترجیح دهد.
اهداف اروپا از تاخیر در تاسیس کانال مالی
همان گونه که مطرح شد کانال مالی اروپا یا سازوکار مالی قبل از 13 ابان باید اجرایی می شد، اما در مقام عمل، اروپا از اجرای آن سرباز زده است. در بحث چرایی این تاخیر و اینکه چه اهدافی در پشت پرده این مساله وجود دارد، چند نکته قابل تامل است:
1- صرف نظر از وابستگی اروپا به آمریکا و ذکر مسایل فوق، اروپا اهداف مختلفی را در سر می پروراند؛ به گونه ای که اروپا به دنبال همان اهداف آمریکا در تسری مذاکرات چندجانبه به مسایل موشکی و منطقه ای است. یعنی اروپا در ازای تاسیس کانال مالی، امتیازهای مختلفی از ایران می خواهد که یکی از آنها مذاکره در رابطه با مسایل موشکی و منطقه ای و تصویب لایحهFATF به طور کامل در ایران است. سند این موضوع نیز در سخنان ماکرون طی چند ماه گذشته است. «امانوئل ماکرون» رئیس جمهور فرانسه، مهر ۹۷، در مصاحبه با فرانس ۲۴ گفته بود: «احاطه کردن ایران با یک سیاست الزامآور، همان چیزی است که من همواره بر آن تاکید دارم. برای من راهبرد با ایران بر چهار مبنا است؛ حفظ توافق هستهای، توان مدیریت فعالیت هستهای ایران پس از سال ۲۰۲۵ (پایان برجام)، کنترل فعالیت موشکهای بالستیکی ایران و توان مقابله با نفوذ ایران در منطقه. من هیچگاه دربرابر ایران سادهلوح و زودباور نبودم اختلاف نظر ما با آمریکا بر سر شیوه رفتاری ماست».
2- اتحادیه اروپا به دنبال سیاست وقت کشی و گرفتن امتیاز از ایران است. سیاست اروپا در این مقطع، پیگیری همان سیاست آمریکا است. یعنی کانال مالی و ایجاد سازوکار مالی به بعد از تحریم ها موکول شد، به گونه ای که ایران در قبال فشارهای تحریمی آمریکا، مجبور به حداقل امتیازها شود. این حداقل امتیازها نیز برخواسته از تحمیل اراده اروپا بر ایران خواهد بود. به گونه ای که در برخی از منابع خبری از حذف نفت از مبادلات تجاری ایران و اروپا در کانال مالی خبر دادند. این در حالی است که بنیاد و ریشه این سازوکار مالی برای فروش نفت ایران اعلام شده است.
3- با توجه به معافیت تحریمی 8 کشور از خرید نفت ایران، اتحادیه اروپا به خوبی پی برده که در شرایط فعلی تبیین سازوکار مالی، به منزله سوختن برگ های برنده بازی در مقابل ایران خواهد بود. دلیل این ادعا نیز عدم تقبل کشوری خاص در میزبانی از کانال مالی است. در نتیجه اروپا به دنبال کِش دادن تاسیس سازوکار و مالی بعد از معافیت های تحریمی 6 ماهه آمریکا به 8 کشور است.؛ زیرا از نظر اروپایی ها در این مقطع، با توجه به فشارهای اقتصادی به ایران، تهران رویکردی براساس دادن امتیازهای بیشتر در قبال کسب حداقل امتیازها خواهد داشت.
4- اکنون که نه میزبان کارگروه مشخص شده و نه سازوکار خاصی برای آن تبیین شده، اروپایی ها به دنبال فشار بر ایران برای تصویب قوانینی همچونFATF هستند. کشورهای اتحادیه اروپا این گونه اذعان کرده اند که با توجه به قرار گرفتن ایران در لیست سیاه کشورهای موسوم به پولشویی، بانکهای اروپایی به ریسک مبادله با ایران تن نخواهند داد و برای تسهیل در این ماجرا باید قوانین چهارگانه مبارزه با پولشویی که قوانین تروریسم هم زیر مجموعه آن است، در ایران تصویب شود. در نتیجه اروپا در این مقطع با امتیازگیری از ایران، شرایط را برای تحریم های گسترده تر به هر بهانه شفافیت در تبادلات بانکی ایران اتخاذ کرده است.
ارزیابی نهایی
کانال مالی اروپا با ایران که با هدف دسترسی ایران به منافع اقتصادی باید ایجاد می شد، اکنون در مرحله ای است که تبدیل به یک تهدید برای کشور شده است. زیرا دولت مردان کشور به جای تمرکز بر مسایل و مشکلات موجود، عملا درگیر برجام اروپایی شده اند. یعنی مذاکراتی با اروپا در چارچوب مذاکرات گذشته که عملا تسلسل دور محسوب می شود و خرداد97 بود که رهبر انقلاب به یک نکته بسیار کلیدی و راهبردی اشاره داشته و فرمودند: «اقتصاد کشور را از راه برجام اروپایی نمی توان جلو برد».